بانک توسعه تعاون بانک ملی
روزنامه نوآوران - 1403/02/08
شماره 2456 - تاریخ 1403/02/08
آخرین اخبار
سیدصالحی: نکونام کار بزرگی کرد/ تیمی موفق می‌شود که میانه زمین را تصاحب کند
ارائه حوزه های چهارگانه همکاری های معدنی ایران و آفریقا
رشد 16.3 درصدی تولید فولاد خام ایران
حیات در فلات مرکزی با اجرای خط یک پروژه انتقال آب خلیج فارس
امکان مشارکت سودآور مردم در بخش معدن فراهم می شود
افتتاح خانه بهداشت کارگری در محل طرح فولاد سازی قروه
رعایت الزامات حوزه HSE همگام با روند توسعه، در اولویت ایمیدرو قرار گیرد
پوستر نوزدهمین دوره اعطای مدرک به حافظان قرآن کریم رونمایی شد
هوش مصنوعی آرتروز زانو را ۸ سال زودتر پیش‌بینی می‌کند
اظهارات ضد و نقیض درباره یک مهمان‌ ویژه
آخرین وضعیت بازار رمزارزها در جهان
کدام کشورها بیشترین حاجی را دارند؟
قالیباف: مالیات بر سوداگری و سفته‌بازی فقط یک درصد از افراد جامعه را شامل می‌شود
عملکرد سه ماهه ۱۲ صندوق بخشی فعال در بازار سرمایه با صدرنشینی "سمان"
عملکرد سه ماهه ۱۲ صندوق بخشی فعال در بازار سرمایه با صدرنشینی "سمان"
پذیره نویسی ۲۰۰ میلیارد تومانی اوراق مرابحه "سیرنگ" با نرخ سود ۲۳ درصدی
پذیره نویسی ۲۰۰ میلیارد تومانی اوراق مرابحه "سیرنگ" با نرخ سود ۲۳ درصدی
بزرگداشت شهدای مدافع سلامت در قطعه 50 گلزار شهدای بهشت زهرا (س)
جلب مشارکت مردمی در پشتیبانی و مراقبت از طرح ساماندهی آسیب های اجتماعی
سیمای شبانه 7 بوستان منطقه 19 با اصلاح و تعمیر ۱۷۷ شعله از ابتدای سال روشن تر شد
نصب سازه پرتابل فرهنگی درجوار اماکن مذهبی وکانون تجمعات مردمی
ارزیابی امکانات، تجهیزات و ملزومات نگهداشت فضای سبز منطقه ٦ تهران
جمع آوری تابلوهای غیرمجاز از سطح منطقه۵
از ساماندهی کیوسک‌های مطبوعاتی تا اصناف و مشاغل مزاحم
اهمیت فرهنگ‌سازی در ارتقای مسئولیت اجتماعی حفظ محیط زیست
برگزاری همایش "پیاده روی خانوادگی " در بوستان جنگلی سرخه حصار
افتتاح اولین دبیرخانه کانون نوجوانان منطقه 13
تحکیم بستر آسفالت بزرگراه آزادگان و تعریض و ایمن‌سازی کندروی شرقی این بزرگراه در تقاطع با بزرگراه شهید لشگری
ایمن سازی و زیباسازی ۵۲ دستگاه پل عابر پیاده در منطقه ۲۱
بازرسی کارشناسان اداره HSE از سطح نواحی
اجرای عملیات رنگ آمیزی المان های بوستانی - عمرانی و ترافیکی در بوستان جنگلی یاس فاطمی
بازدید وزیر کشور از پروژه های سازمان نوسازی شهر تهران
با همکاری شهرداری تهران بسته‌های ویژه نوسازی بافت فرسوده تدوین می شود
برگزاری آیین افتتاحیه زورخانه ده ونک با حضور مسئولان شهری پایتخت و پیشکسوتان ورزش باستانی
از احداث بیمارستان جدید در منطقه تا منتقل شدن خط راه آهن تهران-اهواز
اجرای طرح همیاران آرامش در منطقه۲۲
آغاز بکار نخستین خانه خلاقیت و نوآوری در منطقه ۲۲ تهران
برگزاری جلسه عملیاتی طرح های تحولی خدمت در سال ۱۴۰۳
آغاز طرح ویژه الگوی خدمت در معابر منتخب منطقه ۱۶
برپایی میز خدمت سلامت و ویزیت رایگان کارکنان در منطقه ۱۶
شناسایی و پلمپ ایستگاه غیر مجاز پسماند در بازار حضرتی منطقه ۱۲
لزوم برنامه ریزی جهت انجام به موقع پروژه های احداثی منطقه در سال ۱۴۰۳
اطلس جامع منابع آلاینده در منطقه۲ تدوین شد
ایران به هاب ترانزیت داده نزدیک می‌شود؟
روایتی از تشابه ماجرای بابک خرمدین با فیلمی که نامش تغییر کرد
آفریقا؛ قاره فرصت‌ها/ موانع همکاری‌های تجاری ایران و آفریقا چیست؟
واکنش به کشتار در غزه؛ حقیقت جنبش‌های دانشجویی در آمریکا
کنعانی: توسل به ابزار تحریم خللی در عزم ایران ایجاد نمی‌کند
رفتار غیرانسانی آمریکا نسبت به دانشجویان معترض شرم‌آور است/ دانشگاهیان جهان باید خون گریه کنند
رئیسی: جمهوری اسلامی تحریم‌ناپذیر است
تلاش برای ارتقاء همکاری های حداکثری شرکای اجتماعی حوزه سلامت
طرح ساماندهی آسیب‌های اجتماعی در منطقه ۶ تهران با قوت ادامه دارد
کد خبر: 267292 | تاریخ : ۱۴۰۰/۱/۲۵ - 15:31

نوآوران آنلاین- ۱– خود کنترلی
 تازه ترم تموم شده بود – چون همزمان درس هم می دادم – با مدیر مدرسه هماهنگ کردم رفیقم جای من بره کلاس رو اداره کنه! خودمم اومدم دیدن خونواده (بقول مشهدیای تعارفی زیارت خانواده و بستگان).
با قطار درجه ۳ از اینایی که نیمکت ۸ نفره چوبی داشت، اگه بلیت گیرم نمی اومد قاچاقی می پریدم توی قطار! همیشه خدا هم رئیس قطار خفتمون می کرد. پول جریمه رو می دادم با جای نشستن یا ایستاده در سالن تا شهر مقصد.
داخل کوپه ها باید خودمونی یا جمع و جور بر هم می کپیدیم و شق و رق می شستیم! معمولاً ساعت یازده و خورده صبح حرکت می کرد و ساعت ۶ صبح روز بعد می رسید مقصد.
مصیبتی بود این ۱۸ ساعت مسیر حدود ۹۰۰ کیلومتری تهران – مشهد؛ نشستن روی نیمکت سفت، تنفس کردن هوای سنگین داخل کوپه اونم با بوهای جور واجور؛ باید یه جوری سرت رو گرم می کردی! عموماً مشهد چون شهر زواری بود، آدما از شهرهای مختلف داخل قطار و کوپه با هم اختلاط می کردن.
این یعنی: "خود کنترلی".

 

۲– مدیریت دانش
در یکی از این مسافرت ها، با سربازی که از جبهه می رفت دیدن خونواده هم مسیر شدم. سبزواری بود. از سختیای خواب و خوراک، این که چطوری با کمبودها می سازن، کمین توی محورا، منورای عراقیا و... جبهه می گفت. ظاهراً راننده بود و می خورد حدود ۲۰ سال داشته باشه. با آب و تاب حرف میزد و منم مدام حرفاش رو با شبای حمله هوایی عراقیا به تهران مقایسه می کردم و خلاصه اینجوری ساعت و طول مسیر رو یادمون می رفت.
بعدها که از طرف دانشگا ما رو هم بردن جبهه، یاد اندرزهای اون افتادم. داشتن یه ساک برزنتی با یه قاشق، لیوان، بشقاب همراه با یه دستمال یا حوله، پوتین فیکس پا، جورابای ضخیم و البته چفیه برای راهپیمایی های طولانی چقدر خوبه. اینجوری بود که توی جبهه غذاهای آبکی رو یه وقتایی با لیوان می‌خوردیم!
این یعنی: "مدیریت دانش".

 

۳– مدیریت زمان
تو یکی ازین مسافرتای دوران دانشجویی، قطارمون ایستگا دامغان توقف داشت. من و رفیقم رفتیم هوا خوری و بنا شد یه خورده انجیر سیاه بخریم؛ - راستش تا اون موقع انجیر سیاه ندیده بودم!
کل کل کردن ما با دکه ای، باعث شد سوت قطار رو متوجه نشیم. فروشنده گفت امشب مهمون ما باشین، فهمیدم قطار رو از دست دادیم. دویدیم دنبالش، این رفیق ما تونست دستگیره قطار رو تو هوا بقاپه و من موندم!
خلاصه دست به دامن رئیس ایستگاه شدم تا بلکه منو با قطار بعدی راهی کنه. خدا رو شکر قطار بعدی درجه یک بود و به عنوان مسافر جا مونده کلی بهم خوش گذشت! اما چند ساعتی از زمان محدود مرخصی رو از دست دادم.
اونجا یاد گرفتم علاوه بر سرعت عمل، زمان هم مهمه. برا همین دیگه همیشه سر وقت به دانشگا، کلاس مدرسه، خونه و مهمونیا می رسیدم و البته این خصلت من در تمام دوران زندگی کاری شد!       
 این یعنی: "مدیریت زمان".

 

۴– اولویت بندی
رسیدم راه آهن تهران. ساکم سنگین بود و کارتون کتابای نخونده باهام. با مشقت کتابا و وسایل رو جا به جا می کردم و دنبال تاکسیای نارنجی این سو و آن سو چشم می گردوندم.
یه بنده خدایی که ظاهراً راننده بود اومد جلو و مسیر رو بهش گفتم و توافقی با هم کردیم. اونم کمکم کرد ساک رو گرفت، منم با کارتن کتابا دنبالش، هر از گاهی نفس چاق می کردیم و طی مسیر تا برسیم به ماشین ایشون، توی یه چشم بهم زدنی سرعتش زیاد شد و تو جمعیت گم و گور؛ انگار که آب شده بود و رفته بود توی زمین! خلاصه این جوری بود که من از لذت غذا، لباس و وسایل داخل چمدون محروم شدم.
اونجا بود که با خودم عهد کردم بیخودی کتاب بار نکنم و چند روزی که میرم دیدن خونواده سعی کنم بیشتر با اونا باشم و فقط جزوه و کتابای مهم رو دوش بگیرم.
این یعنی: "اولویت بندی".

 

۵– مدیریت منابع انسانی
هم خونه ای دوران دانشجوییم، مثل من حق التدریس بود. مدرسه ای که درس میداد یه کمی لارژ بودن. بین معلما مرغ مادر یا همون برزیلی توزیع کرده بودن. شستیم و با مخلفات انداختیمش توی دیگ زودپز. سرمون گرم درس خوندن بود که خوابمون برد! یهو بیدار شدم دیدم اتاق خیلی تاریکه و دودآلود. متوجه شدم چند ساعتی رو پای والور به عالم خلسه رفتیم. با هر زحمتی بود، زودپز رو باز کردیم، حسابی ته گرفته بود تو مایه های گوشت ذغالی! لاستیک دیگ هم یه وری افتاده بود، انگاری که آب شده بود!
با کارد و چنگال افتادیم به جون مرغه، پس از وارسی زیاد فهمیدیم این مادر مرده خیلی سخت جون هست و به آسونی پخته نمیشه!
 فرداش داستان رو برای دبیرای مدرسه تعریف کردم، یکی شون گفت پودر این مرغا رو در آمریکای لاتین خوراک دام می کنن! اونجا بود که فهمیدم اولاً جنس رایگان یا ارزون بی حکمت نیست، ثانیاً دیواری کوتاه تر از معلم وجود نداره!
این یعنی: "مدیریت منابع انسانی".

 

بهار ۱۴۰۰

کانال تلگرام

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسالی، پس از تایید مدیر سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشند منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشند منتشر نخواهد شد.