کد خبر : 184644 تاریخ : ۱۳۹۷ چهارشنبه ۲۲ اسفند - 17:25
مرگ دشت ها در ایران فروچاله‌ها دشت‌ها را می‌بلعند! ناصر تبریزی / روزنامه نگار

نوآوران آنلاین- شرکت مدیریت منابع آب ایران در سال 1368 تأسیس گردید. رسالت اصلی این شرکت بالفعل نمودن بخش قابل توجهی از پتانسیل های کشور در زمینه انرژی برق آبی و توسعه تأسیسات ذخیره و انتقال آب می‌باشد. یکی از وظایف تعریف شده سازمانی این شرکت، تهیه و اجرای طرح‌ها و پروژه‌های ملی تأسیسات تأمین و انتقال آب می‌باشد، از آن جا که در چشم این سازمان، به فعلیت در آوردن تمامی ظرفیت‌های برق‌آبی و مهار آب‏های مرزی خصوصا آب‏های مرزی مشترک غرب کشور در افق چشم‌انداز بیست ساله کشور و با رویکرد مدیریت یکپارچه آب و سازگار با شرایط اقلیمی و زیست محیطی است، برآن شدیم تا طی مصاحبه ای با یکی از کارشناسان حوزه منابع زیر زمینی درباره علل فرونشست، از وضعیت و شرایط فعلی منابع زیر سطحی، راهکارها و پیشنهادات این سازمان با خبر شویم.
مهندس فاضلی با رویی گشاده مرا پذیرفت، عبدالله فاضلی کارشناس ارشد و رئیس اداره تعادل بخشی منابع زیرزمینی شرکت آب و  نیروست. سخن را به پدیده فرونشست کشاندم، خطوط عمیقی بر پیشانیش می‌نشیند که حاکی از نگرانی عمیق اوست. از همان ابتدا بحث مان داغ شد.

از وضع و موقعیت منابع زیر‌زمینی آب کشورمان در گذشته بگویید.
دشت های کشور ما در 40 الی 50 سال قبل مرغزار و تالاب بودند. در راسته های زاگرس در همین حوالی کرمان، اراک ما تالاب داشتیم. زمانی که مردم ما معنی چاه را نمی دانستند و خبری از حفر چاه‌های عمیق نبود، سطح آب های زیرزمینی آن‌قدر بالا بود که دشت‌های کشور تالاب و مرغزار بودند. متاسفانه با رشد جمعیت و تکنولوژی و حفر چاه های عمیق و سیاست های غلطی که در چهل سال گذشته رخ داد منابع آبی ما به  لحاظ آب‌های زیر سطحی به بحران تبدیل شد.


شما می فرمایید که سیاست‌های غلط چهل سال گذشته، منظور شما کدام سیاست‌هاست؟
ایران کشور کشاورزی با این مقیاس و شکل کنونی نیست. زمانی که ما اعلام می کنیم کشاورزی محور توسعه است، تکلیف مشخص است. ما منابع محدودی در حدود 40 تا 50 میلیارد مترمکعب آب داریم، این در شرایطی است که ظرفیت آب سد آتاتورک حدود50 میلیارد متر مکعب است، یعنی سد آتاترک به اندازه کل ظرفیت منابع ما آب دارد! آیا محور توسعه در ترکیه در راهبرد کشاورزی است یا توریسم؟ سیاستگذاری غلط منجر به حفر چاه های غیرمجاز بی شماری شد و قانون گذاری بیجا - تبصره ذیل ماده سه - که بر مبنای آن و برای به اصطلاح ساماندهی آن، چاه‌های از قبل حفر شده را کارشناسی کرده و مجوزه چاه دادند که این قانون باعث شد 150 هزار حلقه چاه به آمار چاه های کشور اضافه شود و به دنبال آن، تقریبا از دهه 70 کسری منابع زیرزمینی ما شروع شد.

 

می فرمایید 150 هزار حلقه چاه به تعداد چاه های قبل اضافه شد، آیا این اعداد مربوط به تمام چاه های موجود در تمام سطوح است یا این که به تعداد چاه های عمیق اضافه شده است؟
این‌ها اکثرا چاه های عمیق هستند، نکته مهم اینجاست در اماکنی که سطح آب بالا باشد برداشت آب خیلی روی فرونشت تاثیری ندارند و فرونشست اتفاق نمی افتد، ما در جاهایی که تا 200 متر در مخازن زیرسطحی آب داشتیم چاه زدیم و تا متر100 آن را تخلیه کرده ایم، در واقع 100 متر از ضخامت این سفره را خالی کرده ایم، بخشی از آب موجود در منابع زیر سطحی بین بافت ها و ذرات تشکیل دهنده زمین قرار دارد و به بافت زمین نیرو وارد می کند زمانی که این سفره‌ها خالی می شوند، آن بار محافظ سطح زمین ضعیف شده و فرونشست اتفاق می افتد. در واقع فرونشت به دنبال تخلیه غیرعادی منابع زیرزمینی اتفاق می افتد.


ابعاد این فرونشست تا کجا ادامه می یابد؟
ادامه این فرونشست ها تبدیل به فروچاله می شود که عمق بسیار زیاد ایجاد می شوند، مثل دشت کبوتر آهنگ، در این دشت حفره های زیادی به وجود آمده که حتی با ماهواره ها از فضا هم قابل رؤیت هستند متاسفانه بر اساس همین عکس ماهواره ای تعداد فروچاله ها در این دشت دو تا سه برابر شده است.


با توجه به وضعیت موجود آیا آمار دقیقی از نرخ فرونشست داریم؟
در طرحی به عنوان «سنجش فرونشست» در سازمان زمین شناسی در حال رصد می باشد، طبق این اسناد موجود، را در استان خراسان رضوی فرونشست 25سانتی داریم (در کشور) در جنوب تهران هم (جنوب شهر) تهران فرونشست قابل توجهی داریم، بر اساس معیارهای یونسکو اگر سالیانه تا 5 سانتی متر فرونشست در یک کشور داشته باشیم وضعیت بحرانی تلقی می شود. ما در استان همدان در بخش فلات مرکزی 15 سانتی در یزد 21 سانتی متری در کرمان 26 سانتی متر است. این آمار به معنی مرگ بسیاری از دشت های ما تلقی می شود.

 

چه راهکاری برای وضعیت موجود پیش بینی شده است؟

خیلی واضح است. یکی از عوامل فرونشست در کشور ما تخلیه بیش از حد آب های زیرزمینی است. علت اصلی آن هم قوانین غلط و سیاستگذاری غلط و رایگان کردن منابع آب زیرزمینی هست. این قانون باعث شده تا کشاورزان یک رقابت در برداشت هر چه بیشتر آب داشته باشد، اگر آب برای کشاورز قیمت داشت و رایگان نبود شاید در برداشت بی رویه آب اتفاق دیگری می افتد. حاصل این تصمیم نابه‌جا، منجر به بحران برداشت منابع آب بود، تصویب قانون سال 89 (تعیین تکلیف چاه‌های بدون پروانه که باعث شد، متولیان چاه در کمال آرامش به کار برداشت بی رویه آب ادامه دهند. پس از این سال ما شاهد رشد بی سابقه ای در تعداد چاه‌های عمیق بودیم. امروز بیش از 320 هزار حلقه چاه عمیق و نیمه عمیق در کشور فعال هستند. این نکته متاسفانه منجر به این شده که ما امروز بیش از 130 میلیارد مترمکعب کسری مخزن تجمعی متوجه شویم، یعنی در کل برداشت منابع زیر سطحی آب، آبی که در سال 32 آغاز شده حدود 50 میلیارد مترمکعب استحصال کردیم امروزه با بی توجهی در قانونگذاری مبتنی بر سیاست های غلط، 130 میلیارد مترمکعب آب از دست بدهیم. معیارهای یونسکو می گوید که اگر 40 درصد از منابع تجدیدپذیر را استفاده کنیم، می توانیم به صورت مستمر و بدون زیان دیدن منابع زیرسطحی آب، از آن بهره برداری کنیم، در‌حالی‌که امروزه ما شاهد هستیم که متأسفانه در بسیاری از دشت‌ها بالای 100 درصد ظرفیت برداشت مخازن آب را استفاده می‌کنیم. به عنوان مثال استخراج آب از منابع زیرزمینی دشت البرز سن‌یابی شده و معلوم شده که آب استخراج شده متعلق به چند میلیون سال قبل است که ما در حال استخراج آن هستیم و به سرعت منابع را تخلیه می کنیم. این خطر فقط منابع آب را تهدید نمی کند، بلکه زیرساخت‌های کشور و سرمایه های ملی را هم از بین می برد فروچاله ها می‌تواند نیروگاه ها و سدها را به خطر بیاندازد، در دشت ورامین بین اتوبان و خط ریلی شکافی عرضی بوجود آمده که منجر به خسران خواهد شد.

به نظر می رسد که بحران از  مرز زیان به مرحله بازگشت ناپذیر خسران رسیده، چه کار باید کرد؟
اول تغییر سیاست های موجود، صنایع ما توسعه پیدا نکرده، ما آمده‌ایم و در دشت های مرکزی که محل منابع و مخازن آب هستند، کارخانه فولاد زده‌ایم، در صورتی که صنایع فولاد قاعدتاً می بایست در کنار سواحل دریا تاسیس گردند، نه در دشت ها این سیاست ها متاسفانه منجر به خسران زیادی در سرنوشت مخازن منابع زیرزمینی شده است.

دوم، به علت عدم سیاستگذاری مبتنی بر شرایط اکولوژیک کشور، کشاورزی جایگزین فرصت های شغلی دیگر شده است و به جای اشتغال در بخش صنعت، توریسم و گردشگری، تولید کالاهایی که به آب کمتر وابسته هستند به سمت کشاورزی سوق داده شده اند. در همین بخش کشاورزی هم بدون استحصال دانش روز اقدام به توسعه در در این بخش کرده ایم که مزید بر علت در برداشت غیرمجاز شده است. به عنوان مثال کشور هلند به اندازه منابع ما آب دارد، ولی مدیریت صحیح و استفاده از دانش و تکنولوژی مواجه شده تا در بخش کشاورزی (دام وگل) جزء تولیدکنندگان برجسته جهان باشند، (دومین صادرکننده محصولات کشاورزی در دنیا هستند) ما در ایران اقدام به کشت محصولاتی می کنیم که آب زیادی را طلب می کند متاسفانه تولید و صادر هم می کنیم در واقع کشور بی آب و خشک ایران امروزه در حال صادر کردن آب مجازی است؛  این یعنی سیاستگذاری غلط.


شما سیاستگذاری غلط را در دو بخش صنایع و کشاورزی تقسیم‌بندی کردید، آیا می توان با توجه با همین منابع موجود، در برداشت آب طوری عمل کرد که موفق بود و از فرونشت حاصل از برداشت بی رویه مخازن زیرزمینی نیز جلوگیری کرد؟
در سال 93 وزارت نیرو (مصوبه شورای عالی آب) قرار بود که در هر منطقه مشخص بشود که حد مجاز برداشت آب در هر منطقه چه میزانی باشد تا از هدر رفت منابع زیر سطحی جلوگیری کرد. این مطالعات انجام شده و حدود برداشت هم مشخص شده است، بر اساس این تقسیم بندی، در حال حاضر 42 میلیارد متر مکعب سالانه برداشت از منابع زیر سطحی داریم که باید 11 میلیارد کاسته شود که در این شرایط آسیب سفره ها متوقف می شود.
 

شرکت آب و فاضلاب چه نقشی در حفظ حوزه های زیر سطحی بازی می کند و سهم شما در این بحران چیست و چه متولیان دیگری در آب نقش مسؤولیت دارند؟

ما برنامه داده ایم که از آسیب های جدی در آینده به مخازن ما وارد نشود، نکته مهم این جاست که آب متولیان و ذینفعان بسیار متعددی دارد، آب نیاز جامعه است و ذینفعان زیادی دارد و خاص کشاورزی نیست. این آب متعلق به 80 میلیون ایرانی است. وزارت نیرو، کشور و جهاد مسؤولیت مستقیم دارند. سازمان هایی که مسؤولیت غیرمستقیم دارند مثل سازمان برنامه (تامین بودجه)، مجلس شورای اسلامی (تصویب قوانین) قوه قضائیه از لحاظ جلوگیری از جرم (هرگونه چاه و برداشت غیرمجاز جرم تلقی می‌شود) کسی که یک چاه عمیق غیرمجاز زده و منابع زیرزمینی را به صورت غیرقانونی تخلیه می کند باید متناسب با جرم  او مجازات شود، این امر نیازمند یک عزم ملی است. در انقلاب، در جنگ یک عزم ملی بود متاسفانه در بخش مصرف کنندگان، عزم ملی نیازمند است که متأسفانه هیچ نشانی از عزم ملی در این بخش دیده نمی شود.   

 

با توجه به شرایط موجود، رسانه ها چه نقشی در به وجود آمدن این عزم ملی می توانند داشته باشند؟ آیا رسانه ها رسالت خود را  در این خصوص انجام داده‌اند؟
از رسانه ملی در این خصوص گله داریم، گرچه مواردی معدود مصاحبه‌ای شده است، اما آیا رسانه ملی در سیاستگذاری خود حمایتی از سازمان‌های آب منطقه ای داشته است؟ شرکت های ما در بخش مدیریت برخلاف شرکت های آب و فاضلاب، زیان ده هستند و توان مالی برای آموزش و تبلیغ ندارند.

 

این حلقه گمشده را در کجا باید جست‌وجو کرد؟
شرکت های آب و فاضلاب شهری درخصوص آموزش به صورت مستقل عمل می کنند و شرکت هایی که مدیریت مصرف را به عهده دارند، جداگانه فعالیت دارند و قادر به هزینه‌کرد در بخش تبلیغات و آموزش نیستند، اکثر تبلیغات در صرفه جویی از سوی شرکت آب و فاضلاب صورت  می گیرد که مرتبط به مصارف شهری است. متاسفانه هیچ آموزشی در بخش مصرف آب در بخش کشاورزی و مخاطبین این بخش صورت نمی‌گیرد، در شرایطی که 92 درصد آب کشور صرف کشاورزی می شود، تبلیغات صرفه جویی در بخش مصرف شهری و برای 8 درصد از سهم آب مصرفی صورت می‌پذیرد، ما در این 92 درصد نیاز به تبلیغات داریم؛ به عنوان مثال آیا تا به حال اتفاق افتاده که یک برنامه ای در رسانه ملی به صورت مستمر تهیه و پخش شود که محتوای آن صرفه جویی در مصرف آب در بخش کشاورزی باشد؟ مثلاً بگوییم که آقای کشاورز در هفته یک روز را برای مصرف کمتر از سهمیه خود اختصاص بده ... تا زمانی که تبلیغات ما به صورت سیستماتیک بر92 درصد متمرکز نشود نمی‌توانیم در این بخش موفق باشیم.
از همکاری شما سپاسگزارم.