کد خبر : 180544 تاریخ : ۱۳۹۷ يکشنبه ۱۶ دي - 18:12
مطهرنیا در گفت‌و‌گو با نوآوران تأکید کرد: واگرایی یا همگرایی مردم با حکومت ریشه در عملکرد مسؤولان دارد آرزو قادری / روزنامه نگار

نوآوران آنلاین- در همه جوامع از هر نوع حکومتی که باشند، مردم نقش اساسی ایفا می‌کنند. حتی در جوامعی که نظام حکومتی دیکتاتوری در آن ها برقرار است، مردم نقش مهمی دارند؛ چراکه تا زمانی که مردم نباشند قدرت حاکمان معنا نمی‌یابد. در جوامع «دموکرات» نیز که همه اصول و مبانی آن با در نظر گرفتن مردم است و به گونه‌ای می توان گفت «مردم سالار» هستند، افراد جامعه درحقیقت به ایفای نقش می پردازند. در جوامعی که براساس نظام دموکراسی اداره می شوند،‌ کلیدواژه مهمی همچون «جامعه مدنی» با ابزارهایی همچون برگزاری انتخابات، ایجاد زمینه برای افزایش فعالیت احزاب، فراهم کردن شرایط برای فعالیت سندیکاها، وجود رسانه هایی که در بیان نظرات و طرح انتقادات از حکومت براساس جریان باز اطلاعات از قدرت بیان برخودار باشند، تحقق می‌یابد، اما یکی از آفاتی که به جرأت می توان گفت تهدیدی برای جوامع مردم‌سالار محسوب می شود، ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت است. جوامع دموکرات باید شرایطی را ایجاد کنند که فاصله میان مردم و مسؤولان تعمیق نیابد؛ چراکه مردم مهم ترین سرمایه اجتماعی هستند و مسؤولان جامعه باید قدرت شکل دهی به افکارعمومی با عملکرد مناسب خود را داشته باشند. یکی از نکات مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد تحزب است که متأسفانه در ایران مغفول واقع شده و به معنای واقعی کلمه شاهد فعالیت احزاب نیستیم. اگر در ایران احزاب به عنوان واسطه ای میان مردم و مسؤولان به فعالیت می پرداختند قطعاً مشکلات کاهش می یافت و نارضایتی در جامعه شکل نمی گرفت.

در همین خصوص به گفت و گو با مهدی مطهرنیا، استاد دانشگاه، تحلیلگر مسائل سیاسی و همچنین آینده پژوه پرداختیم که مشروح آن تقدیم مخاطبان گرامی می شود.

 

* به نظر شما برای بازگشت آرامش به جامعه و از میان برداشتن شکاف میان مردم و مسؤولان باید چه سیاست هایی اتخاذ شود؟   

جهان امروز ماکرومیکرولیزه شده است؛ به بیان دیگر جهان بزرگی است که در یک گوی بلورین چکیده می شود. دنیای کنونی، رسانه ها را به گونه ای گسترش داده است که به سرعت می توانند افراد را زیر ذره بین قرار دهند. هر انسانی امروز خود به تنهایی یک رسانه است. لذا افراد باید در تنهایی های خود نیز بدانند که تنها نیستند و نمی‌توانند زیست بوم های متعدد و رفتارهای گوناگون برای خود ایجاد کنند و در پشت نقاب های گوناگون پنهان بمانند. نقاب ها را جهان پذیرفته است، اما پشت نقاب ها باید یک نیروی استوار در حال حرکتی وجود داشته باشد که اگرچه نقاب های گوناگون به چهره می زند، اما اصالت حرکت خود را در پرتوی آن نقاب ها به نمایش بگذارد. یک نماینده مجلس و یا یک استاد دانشگاه به تنهایی نمی تواند رفتاری متناسب با جایگاهش داشته باشد؛ چراکه در این گوی بلورین همه یک‌دیگر را مشاهده می کنند و با سرعت و شتاب بالا انعکاس عمومی از رفتارها و کنش های آن ها در محیط افکار عمومی پخش می شود. از این رو باید بیاموزیم در عین حال که حرکت می کنیم و نقاب های مختلف به چهره می زنیم، اما در همان حال حرکت مان مسیری مشخص و صادق را طی کند تا مردم بتوانند پیوند با ما را معنادار کنند. در غیر این صورت اگر بخواهیم در زیست بوم های متفاوت رفتارهای گوناگون نشان دهیم دیر یا زود این رفتارها چهره نشان خواهند داد و خود را فاش می کنند. در محیط های دوستی، خانوادگی و همچنین محیط های تفریحی حتی بزرگ ترین انسان های روی زمین نیز رفتارهایی متناسب با آن شرایط را نشان می دهند، اما شأن و منزلت خود را حفظ می کنند. در زمان عصبانیت و برافروختگی جسمی و روحی انسان ها ممکن است کلمات گوناگونی بر زبان آورند اما بزرگی و عظمت آن ها زمانی است که در اوج خشونت نیز تلاش کنند تا زبان خود را کنترل کنند و از ادبیات فاخر بهره مند شوند. می توان نماینده مجلس بود و عصبانی شد. می توان استاد دانشگاه بود و شوخی کرد، اما نمی توان هر زمانی و در هر مقامی هر کاری که انسان ها تمایل دارند بدون در نظر گرفتن فضای گفتمانی به انجام برسانند. اگر این معنا از سوی کنشگران حکومتی و مسؤولان دولتی رعایت نشود در دنیایی که از اتاق شیشه ای عبور و در حال رسیدن به گوی بلورین هستیم به سرعت و شتاب معانی گسترش یافته و عینیت می یابند. همچنین در مقابل دیدگان مردم به نظاره گذاشته می شوند و مردم نسبت به این اقشار، واگرایی پیدا می‌کنند و جایگاه‌شان تضعیف می شود. لذا اگر می خواهیم در دنیایی که از اتاق شیشه ای به سمت گوی بلورین با شتاب در حال حرکت است انسان های مؤثر با پیامدهای رفتاری و کنش های تاثیرگذار باشیم. باید در حضور خود رفتارهایی را نهادینه کنیم که در قالب کنش های اجتماعی برتابنده شخصیت حقیقی ما در فضای واقعی و همچنین در واقعیت موازی یعنی در فضای مجازی یک معنای یکسان را با آرایش های شکلی متفاوت به جامعه عرضه کند. این یکسان بودن به معنای ساکن بودن نیست؛ چراکه ثبات با سکون متقاوت است. باید رفتارها باثبات باشند. در درون همین ثبات، حرکت نهفته است یعنی سکون ندارد. به ویژه مسؤولان و افرادی که در رده های گوناگون دولتی و حکومتی قرار می گیرند باید بر این نکته پروا روا دارند که در فضای واقعی و فضای مجازی زیر ذره بین دوربین های متفاوت و نگاه های گوناگون هستند و به فوریت رفتارشان می تواند در واگرایی و یا همگرایی مردم با آن ها مؤثر باشد.

 

* اخیراً هشدارهای بسیاری از سوی چهره های اصلاح طلب مطرح می شود در این خصوص که افرادی تحت عنوان اصلاح طلب دارای جایگاه در مناصب مهم دولتی شدند که در ذات اصلاح طلب نیستند و فقط این عنوان را یدک می کشند. در چنین شرایطی اعتماد مردم به جریان اصاح طلب از بین می رود. به نظر شما باتوجه به این که در سال 1400 قطعاً اصلاح طلبان نامزد مورد حمایت جریان خود را معرفی خواهند کرد باید چه اقداماتی  برای بازیابی این اعتماد خدشه دار شده صورت گیرد؟

اصلاح طلبی دانش واژه ای مربوط به یک دهه گذشته است. اصلاح‌طلبان ریشه در نظام حکومتی دارند و اصلاحات یا رفورمیشن نیروی پایدار و پشتیبان خود را در ساختارهای حکومتی دنبال می کنند. این در حالی است که اصلاح طلبان ایران به ویژه از دهه 80 به بعد یعنی ورود به دهه 90 پایگاه خود را در نیروهای اجتماعی بازپروراندند و لذا دیگر نمی توانند خود را اصلاح طلب بنامند؛ چراکه آن ها «اِوُلوشِنر» و یا تحول خواه هستند. معتقد هستم اصلاح طلبانی که درواقع پایگاه خود را در نیروهای اجتماعی قرار دادند و اصلاح متکی بر قدرت نیروهای اجتماعی را دنبال می کنند نمی توانند خود را رِفُرمیک بنامند، بلکه «اِوُلوشِنر» یا تحول‌گر هستند و باید حول محور انقلاب اسلامی، اصول و ارزش های برخاسته از خواست مردم در زمان انقلاب و اصالت های انقلاب، خواهان تحولاتی شوند که بتواند آزادی ملت و عدالت خواهی مردم و توسعه ملی را برای این کشور فراهم کنند.