کد خبر : 172364 تاریخ : ۱۳۹۷ سه شنبه ۳۰ مرداد - 14:35
همسر جوان اتابک که به خانه رفت، زن غریبه ای با وضعیت زننده در را باز کرد ! سال های نوجوانی و جوانی را با محبت های بی دریغ پدر و مادرم طی می کردم تا این که پس از پایان تحصیلات دانشگاهی، خانواده اتابک به خواستگاریم آمدند و ما با یکدیگر ازدواج کردیم.

نوآوران آنلاین- با آن که اتابک در مقطع دکتری تحصیل می کرد، اما از نظر اقتصادی، او و خانواده‌اش در سطح تقریبا متوسط قرار داشتند. با وجود این، وقتی پدرم متوجه شد که اتابک با پشتکار و همت خودش به تحصیلات عالیه ادامه می دهد و ظاهری آرام و ساده دارد، او را شایسته برخورداری از بهترین امکانات دانست و با ازدواج ما موافقت کرد. این گونه بود که من و اتابک به عقد یکدیگر در آمدیم. از همان آغاز دوران نامزدی مان، پدرم از نظر مالی کمک های زیادی به ما می کرد به طوری که علاوه بر خواسته ها و نیازهای من، همه احتیاجات و لوازم موردنیاز اتابک را تأمین می کرد. زمانی که تصمیم گرفتیم زندگی مشترکمان را شروع کنیم، پدرم یک واحد آپارتمانی در بهترین نقطه شهر را به نام من سند زد تا در منزل اجاره ای زندگی نکنیم. طولی نکشید که ورق برگشت و رفتارهای اتابک به کلی تغییر کرد و او دیگر شب ها دیر به منزل می آمد و با کنایه ها و سخنان زشتش مرا دل آزرده می کرد. او مدام با تلفن همراهش سرگرم بود و با رفتارهای مشکوکش مرا عذاب می داد. اگرچه تحمل رفتارهای اتابک برایم سخت بود اما گلایه ای نزد پدرم نمی کردم تا این که فهمیدم او با زن دیگری ارتباط دارد. آن شب به خاطر همین موضوع به مشاجره پرداختیم تا جایی که اتابک مرا کتک زد، من هم با حالت قهر به منزل پدرم رفتم و همه چیز را برایش بازگو کردم. پدرم که این حرف ها را شنید با پدر اتابک تماس گرفت تا راه حلی پیدا کند اما وقتی پدرشوهرم مدعی شد این موضوعات به او ارتباطی ندارد، دست مرا گرفت و به خانه ام برد تا وسایل شخصی ام را بردارم. در این هنگام زن غریبه‌ای در را به روی من گشود که با وضعیت زننده ای مقابل چشمان ما ایستاده بود...