کد خبر : 170111 تاریخ : ۱۳۹۷ يکشنبه ۱۰ تير - 15:56
گزارش از نمایش کم‌فروغ فیلم «عصبانی نیستم» در گیشه عصبانیت بی‌خاصیت «عصبانی نیستم» که مدت‌ها برای نمایش و اکران آن تبلیغات زیادی صورت می‌گرفت حالا مدتی است روی پرده سینماها رفته و تا چندی دیگر زمان نمایش آن به اتمام هم می‌رسد. فیلمی که نفس‌های آخر خود را روی پرده سینماها می‌کشد و حالا می‌رود که سکویی که در سینماها بر آن تکیه زده بود را به فیلم دیگری بدهد.

نوآوران آنلاین-فارغ از آنچه در جشنواره چند سال قبل برای این فیلم اتفاق افتاد و حواشی متعددی که دامنگیرش شد حالا بعد در ایستگاه پایانی ماراتن اکران می‌توان چشم‌انداز دقیق‌تر و واضح‌تری به این فیلم داشت. فیلمی که سازندگانش از رضا درمیشیان تا نوید محمدزاده و باران کوثری سعی کردند به مدد حواشی عمدتا سیاسی که اطراف این اثر سینمایی پدید آمده است، آن را با نوعی دوپینگ سیاسی به مخاطب و تماشاگر تقدیم کرده و با این حواشی، نام و داستان آن را زنده نگه دارند.

حالا اما با نگاهی به فروش نسبتا عادی و معمولی فیلم که حدودا روی عدد سه میلیارد تومان ایستاده است می‌توان براآورد واقعی‌تری از آن داشت. فیلمی که با تبلیغات پر سر و صدای فراوان ورود خود به چرخه اکران را جشن گرفت. کارگردان آن با گره زدن یک پارادوکس معنایی با ابراهیم حاتمی‌کیا که در اختتامیه جشنواره فیلم فجر سال گذشته اعلام کرده بود یک فیلمساز وابسته است، سعی کرد با هشتگ «#وابسته_نیستیم» خود را در تقابل با آن مفهوم تعریف کند. حالا این فیلم با همه حواشی و حرف و حدیث‌ها و تبلیغات با فروشی برابر با 2 میلیارد و 900 میلیون تومان در جدول فروش و پایین‌تر از فیلم‌هایی مانند انیمیشن «فیلشاه» و طنز تله‌فیلم مانند «خجالت نکش» رضا مقصودی با فروش سه میلیارد و 640 میلیون تومان قرار گرفته است.

اثری که برخلاف «عصبانی نیستم» از چهره‌های سینمایی مطرحی بهره نبرده بود و داستان آن یک طنز عادی و طبیعی بر بستر مکانی یک روستا قرار گرفته بود.

لحن سانتی‌مانتال

فیلم پر حاشیه عصبانی نیستم، برخلاف نظر عوامل و دست اندرکارانش نه فیلمی سیاسی بلکه عاشقانه‌ای با مضامین اجتماعی است. مضامینی که به شکلی بسیار ساده و دم دستی به تحلیل وضع موجود می‌پردازد. نگاهی کاملا از سر احساسات و لحنی سانتی‌مانتال که قصد دارد حرف سیاسی صریح بزند؛ اما واجد بینش، نگرش و درک عمیق و درست از مناسبات دنیای سیاست نیست. عصبانی نیستم با پرداختی گل درشت و سطحی با احساسات‌زدگی حرفش را صریحا می‌زند و گروه‌بندی خاصی را برای روایت خود انتخاب می‌کند. در حالی‌که پرداختن به امر سیاسی؛ اصولا به شیوه نمادپردازانه و ارجاع برون متنی، مسیر روایت را نه در لحن بلکه در بن‌مایه خود می‌گنجاند. سینما مدیوم پرداخت‌های پیچیده است و قدرتش زمانی در برخورد با سیاست آشکار می‌شود که چند پلان آن می‌تواند اساس جهان سیاست را با تاویل و تفسیر آزاد به چالش بکشد.

دوپینگ سیاسی

فرامتن‌هایی که می‌شود آنها را به جهان سیاست الصاق کرد و در عین حال از گزند سیاسی کاری و مسائل ضمنی‌اش در امان بود. بیانیه دادن علیه طیف خاصی و انداختن بار مشکلات بر دوش یک دولت؛ تمامی تحلیل عوامل فیلم را از دنیای سیاست تشکیل می‌دهد که عملا فیلم را به ورطه سطحی‌نگری و بی‌مایگی می‌کشاند.

میزانسن بستن با عکس مصدق و چند روزنامه دوم خردادی نمی‌تواند افق دورتری از یک عاشقانه عصبی بر فیلم متصور بود که البته بد هم نیست. اما عصبانی نیستم اصرار دارد حرف سیاسی بزند اما سیاست‌زده‌تر از آنی است که بتوان جدی‌اش گرفت. در میان چندین شکل از سینمای سیاسی که افراطی‌ترین آن فهماندن سیاست و ساز و کار حکومت در چالش‌برانگیز‌ترین مانیفست آن، یعنی قانون است که قهرمان و ضدقهرمانش در سایه این قوانین درامی خلق خواهند کرد که عملا سرنوشت تفکر حاکم بر نظام مورد نظر را به چالش می‌کشد. شکل دیگر آن تنویر افکارعمومی است.

نمایش روابط در هرم قدرت این‌که چه مناسبات پشت پرده‌ای وجود دارد و قرار است فیلم نوری بر این پشت پرده بیندازد.

دغدغه‌های نه‌چندان واقعی

درمیشیان قصد دارد اتفاقات متعددی را که برای نوید با بازی نوید محمدزاده می‌افتد تفسیر سیاسی کند. او دانشجوی ستاره‌داری است که دغدغه‌های سیاسی پایش را از دانشگاه بریده و حالا برای داشتن ستاره با بازی باران کوثری؛ دست به هر کاری می‌زند اما قصد ندارد از اصول خود عقب‌نشینی کند. اصولی که به زعم کارگردان برای حفظ آن باید همه چیز را فدا کرد و در نهایت به نتیجه نرسید.

فیلم در مثال‌های متعدد از جامعه‌ای پرده برمی‌دارد که در آن همه درگیر فساد هستند فسادی در حد و اندازه خود؛ اما بیش از این‌که بتواند تفکر و اندیشه سیاسی خاصی را نقد کند، جامعه‌ای را زیر سوال می‌برد که می‌خواهد حرف دل آنها را بزند اما عملا توهینی آشکار و بی‌پرده بر آنها روا می‌دارد. از کارمند و کارگرد تا دکتر و مهندس؛ بازاری و دلال زندگی شریف و انسانی ندارند. در این میان شخصیت اصلی که قصد دارد به پای ارزش‌هایش بماند نیز خود نقض غرضی آشکار بر آرمانی است که تنها در حد چند اسم فراتر نرفته و شناختی از آن ندارد. این‌که یاد مصدق و فاطمی او را به گریه می‌اندازد و یا در نطقی که سر کلاس از مصدق می‌کند تفکر مصدق را حصر نشدنی می‌خواند! اما خود به عنوان نماینده این جریان که در فیلم قرار است حرف اصلی را بزند پس از تعلیق و ستاره‌دار شدن؛ به نوعی آرمانش را فراموش کرده و در مناجاتش با خدا می‌گوید من چیزی از تو نمی‌خواهم فقط ستاره را می‌خواهم! تنزل به شخصی‌ترین خواسته که حالا در اینجا فرقی بین او با جوانی که در دانشگاه تهران ستاره‌دار نشده و لزوما مصدق را نیز نمی‌شناسد وجود ندارد. در الکن‌ترین شکل ممکن سویه آرمان‌خواهانه نوید به دست فراموشی سپرده می‌شود و حتی در دادن شعار نیز نمی‌تواند بر آرمان خود پایبند باشد.

در این میان اما حواشی و سرنوشتی که فیلم از زمان تولیدش تا اکران طی کرده بیشتر از خود فیلم به ژست سیاسی بودنش کمک کرده است و به نظر می‌رسد در نهایت کسانی که موافق این توقیف بودند؛ حرف‌های سطحی و شعارهای کوچه بازاری آن را به خود گرفته‌اند. در حالی‌که این برخوردها بر جدی بودن آن صحه گذاشته است که می‌توانست به شکل ساده‌تری حل شود. اما در فهم فیلم برای مخاطب اخلال ایجاد کرده و تائید بر لحن اعتراضی و عصبی آن می‌زند. حرفی که قسمت اعظم آن‌را در فیلم بعدی درمیشیان (لانتوری) فارغ از مضمون اصلی آن می‌زند و اختلاف طبقاتی و مشکلات اقتصادی و... را به شکل صریح و دیوانه‌وارتری مطرح می‌کند. اگر در این فیلم نوید قصد دارد جوانی که یکشبه ره صد ساله را رفته و در ۲۳ سالگی صاحب برج و دم ودستگاهی کلان است؛ به باد کتک بگیرد؛ در لانتوری تیمی که پاشا (نوید محمدزاده) تشکیل داده است؛ هر شب انتقام فقرا و مستمندان را از آقازاده‌ها، دزدان و رانت‌خواران می‌گیرند. یکی از شخصیت‌ها در لانتوری با بازی بهرام افشار می‌گوید صدای دور دور این بچه پولدارها در خیابان‌های تهران مرا دیوانه می‌کند و برای انتقام و گرفتن حقش آنها را سرکیسه کرده است! فرق او با نوید فیلم عصبانی نیستم در چیست؟! نه مصدق را می‌شناسد نه ستاره‌دار است و نه سیاست می‌فهمد؟!

در شیوه کارگردانی و گرفتن نماهای دفرمه و فیلمبرداری شبه مستند و قاب‌های نامتعارف که البته به حال و احوالات شخصیت عصبی فیلم کاملا منطبق است و منطق‌پذیر. اما نشان دهنده پیش نرفتن شیوه کار کارگردان در پرداخت‌های دیگر فیلم‌هایش هست. استفاده از یک شیوه برای چند فیلم می‌تواند توجیه امضای کارگردان را داشته باشد، اما امضایی که بر هر اثر می‌زند به فراخور محتوا می‌تواند کارکرد داشته باشد. فرم منطبق با محتوا قابلیت تکرارپذیری و استمرار را می‌یابد.

در شیوه روایت رابطه عاشقانه ستاره و نوید؛ عصبانی نیستم شاید از معدود فیلم‌های سالیان اخیر باشد که می‌تواند عاشقانه‌ای پیش برنده و جذاب داشته باشد. افت و خیزهای این رابطه پذیرفتی و دنبال کردن آن کسل‌کننده نیست و به تکرار نمی‌افتد. به رغم این‌که از یک الگوی تکراری مخالفت خانواده در مسیر رسیدن به عشق تبعیت کرده است اما می‌تواند خود را فراتر از این الگو برای مخاطب قابل باور و سرگرم‌کننده کند.

پایان مارتن اکران

حالا در پایان ماراتن اکران و فروش معمولی عصبانی نیستم شاید بتوان به این گزاره وقعی نهاد که هویت بعضی آثار سینمایی در برخی شرایط سیاسی گره خورده است. شرایطی که به عنوان بستر برای اثر مورد نظر عمل کرده و آن فیلم را صرفا از یک تولید هنری بیرون کشیده و به‌عنوان دوپینگ فرامتنی برای آن عمل می‌کنند.

این آثار بیش از آن‌که اثری در وابستگی با تاریخ سینما و هنر باشند، همچون یک واکنش سیاسی اما در قالب تصویر عمل می‌کنند که تاریخ مصرف مشخصی دارند. شرایط و التهابات سیاسی است که طول این تاریخ مصرف را تعیین می‌کند. هر گاه آن شرایط از زمینه و عقبه آن اثر سینمایی حذف شوند، خود به خود تاریخ مصرف آن اثر هم به اتمام می‌رسد. عصبانی نیستم مصداقی از این آثار است. اثری که رگ حیات آن وابسته به برخی شرایط سیاسی سال‌های گذشته بود. حالا با گذشت زمان و از تب و تاب افتادن و کمرنگ شدن آن شرایط، طبعا پیامدها و تبعات آن هم شامل همین قاعده می‌شوند. فروش معمولی عصبانی نیستم چیزی نبود که برای آن پیش‌بینی می‌شد، اما جنین این فیلم سینمایی با کاهش التهابات سیاسی از جنسی که در فیلم به تصویر کشیده شده بود خیلی وقت است که سقط شده بود.