کد خبر : 169406 تاریخ : ۱۳۹۷ يکشنبه ۲۰ خرداد - 15:29
بررسی ضرورت رعایت اخلاق در گفت‌وگوی نوآوران با مهدی مطهرنیا تنزل تریبون‌های ملی به جایگاه حزبی و جناحی آرزو قادری / روزنامه نگار

نوآوران آنلاین«احترام به دیگران احترام به خود است»؛ ضرب‌المثلی پرکاربرد که بسیاری آن را شنیده‌ایم، اما متأسفانه برخی کاربرد مناسب آن را درک نکرده‌اند و به همین دلیل است که این چنین در جامعه با بی‌اخلاقی‌هایی مواجه هستیم.

در اهمیت و لزوم رعایت اخلاق همین بس که پیامبر مکرم اسلام(ص) نیز هنگام بعثت فرمودند: « إِنَّمَا بُعِثْتُ لِاُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأخْلَاقِ» و بر اصول اخلاقی تأکید کردند.

علاوه بر آموزه‌های اخلاقی در بسیاری از نظریات جامعه‌شناسان و تئوریسین‌ها نیز شاهد تأکید بر اصل اخلاق هستیم و جامعه بدون رعایت اصول اخلاقی و هنجارها را جامعه‌ای گرفتار هرج و مرج و آشفته می‌دانند.

تأمل پیرامون این نکته ضروری است که تداوم بی‌اخلاقی در جوامع زندگی را برای همه سخت می‌کند. به‌ویژه اگر این بی‌اخلاقی از سوی مسؤولان و برخی چهره‌های جریان‌های سیاسی اتفاق بیافتد. در چنین شرایطی نمی‌توان از مردم آن جامعه انتظار داشت که بر اصول اخلاقی پایبند باشند و براساس آن عمل کنند.

جوامع این‌چنینی باید به سمتی حرکت کنند که هنجارها به ضدهنجارها و ارزش‌ها به ضدارزش‌ها در آن‌ها تبدیل می‌شوند. در این صورت نه تنها هیچ یک از اهداف توسعه‌ای محقق نخواهد شد، بلکه رفع نیازها و مطالبات اولیه مردم نیز با مشکلات بسیاری مواجه می‌شود.

شاید به همین دلیل است که «دورکیم»، یکی از مهم‌ترین جامعه‌شناسان کلاسیک، زندگی بدون الزام‌های اخلاقی یا ضرورت‌های اجتماعی را تحمل‌ناپذیر عنوان کرد.  

متأسفانه برخی چنین تصور می‌کنند که به هر وسیله‌ای که شده و از هر راهی که ممکن است، به قدرت دست یابند و به اهداف‌شان جامه عمل بپوشانند و در این مسیر از هیچ امری نمی‌ترسند و برای هر بی‌اخلاقی توجیهی دارند که حتی برای خودشان نیز قابل پذیرش نیست.

درخلال این بی‌اخلاقی‌ها همچنین شاهد خواهیم بود که نظام زیر سؤال می‌رود؛ به دیگر بیان باید گفت بی‌اخلاقی‌ها به نفع هیچ جبهه و جریانی نخواهد بود؛ چراکه کلیت نظام با مشکل مواجه بی‌اعتمادی مردم مواجه می‌شود و به دنبال آن شاهد از بین رفتن امید که مهم‌ترین سرمایه در کشور است، می‌شود. توجه به این نکته ضروری است که دلسردی مردم موجب می‌شود کشور توان برخورد با مشکلات را نداشته باشد.

در همین خصوص به گفت‌و‌گو با مهدی مطهرنیا، تحلیلگر مسائل سیاسی، استاد دانشگاه و آینده‌پژوه پرداختیم که مشروح آن تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود. 

 

* متأسفانه شاهد برخی بی‌اخلاقی‌هایی هستیم که وحدت ملی را نشانه گرفته‌ است و موجب بدبینی مردم به نام می‌شود. به نشر شما علت اصلی این بی اخلاقی‌ها در جامعه چیست که گاهی با تحریک برخی چهره‌های جریان‌های سیاسی صورت می‌گیرد؟

بداخلاقی‌های سیاسی و فقدان جهت‌گیری‌های اخلاقی در دو سطح باید مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد؛ سطح نخست، بداخلاقی‌های سیاسی در حوزه درونی رفتارها و کنش‌های سیاسی و در گستره باند پرپهنای رفتارها و کنش‌های سیاسی موردتوجه است. این‌که چه رفتارهای اخلاقی است و چه کنش هایی با معیارهای اخلاقی تناسب دارد در چارچوب قانون و عُرف جامعه در ارتباط با عناصر سیاست و روابط این عناصر سیاسی با یک‌دیگر مشخص می‌شود. اخلاق یک امر فراقانونی است و بیشتر به حوزه رفتار بازمی‌گردد و ارزش‌های حاکم و عُرف جاری بر یک جامعه است که می‌تواند تا حدودی معیارهای اخلاقی را در حوزه سیاست مشخص کند؛ لذا بیش از هر چیز رعایت موازین اخلاقی به فرهنگ آن جامعه بازمی‌گردد و فرهنگ هر جامعه‌ای شامل سه بخش است؛ اصول و ارزش‌ها، هنجارها و سنبل‌هایی که نماینده شیوه فرهنگی و تفکر فرهنگی حاکم بر یک جامعه است؛ لذا اخلاق را با این اصول و ارزش‌هایی که در درون فرهنگ هر جامعه‌ای به صورت معیارهای هنجاری درمی‌آید می‌سنجند. اگر ما مبارزه با ظلم، خیانت و ایستادگی در برابر آن را تجویز کنیم، باید در همه زمینه‌ها تجویز کنیم؛ چراکه نمی‌توان با اصول و ارزش‌های اخلاقی در قالب فرهنگ ملی به صورت گزینشی برخورد کرد؛ به عنوان مثال اگر شخصیتی مانند صالحی که وزیر خارجه دولت احمدی‌نژاد بود او را مورد تأیید قرار دهیم و اقدامات او را صحیح بیانگاریم، اما زمانی که رئیس سازمان انرژی اتمی در دولت روحانی است، او را شخصی خائن بشماریم. شاید گفته شود صالحی آن زمان با صالحی این زمان متفاوت است، در پاسخ باید گفت چنین برخوردهای دوگانه نه برمبنای معیارهای ارزشی که براساس ملاک‌های گزینشی است؛ از این رو نمونه‌های متفاوتی را در برخورد با گروه‌های موسوم به ارزش‌گرا و دلواپس شاهد هستیم که گرچه خود را برخاسته از اصولگرایان می‌دانند، اما معیارهای اصولی و ارزشی را با جنبه‌های گزینشی و با محوریت منافع جناحی مورد توجه قرار می‌دهند. این امر برخوردهای دوگانه و حتی چندگانه آن‌ها را با شخصیت‌های سیاسی به نمایش می‌گذارد. لذا نوعی سیالیت در هنجارهای آن‌ها قابل مشاهده است. به طرفداران آن‌ها در ساختار قدرت نیروهای خودجوش مردمی می‌گویند و مخالفان آن‌ها را نیروهای خودسر و وابسته تلقی می‌کنند. سطح دوم از همین جا ناشی می‌شود و آن نیز برخورد دوگانه و حتی چندگانه ساختار قدرت با این نیروهاست؛ به این معنا که اگر گروه مخالف همین رفتار و کنش را نسبت به جناح سیاسی مقابل انجام دهد و شخصی را از اشخاص برگزیده جناح مقابل خائن بخواند و در انظار عمومی مورد توهین قرار دهد وی را طغیانگر و مخل امنیت ملی و وابسته به کشورهای بیگانه دشمن و ابزار و آلات دست آنان می‌خوانند. بدین ترتیب این سؤال پیش می‌آید که اگر این گروه‌ها به عنوان گروه‌های خودجوش مردمی آتش به اختیارند و می‌توانند وارد عمل شوند و با بداخلاقی سیاسی شخص یا شخصیتی را به باد ناسزا و تهمت بگیرد. آیا نیروهای رقیب نیز این فرصت را دارند تا به همین نحو وارد عمل شوند، در این سطح نیز جامعه ما دچار چالش است. در آغاز دهه 80 در پاسخ به پرسش‌های رئیس‌جمهور وقت بر این نکته تأکید کردم که در ایران باید انقلاب اخلاقی صورت گیرد. بزرگترین بحران روبه‌روی آینده ایران بحران اخلاقی خواهد بود و اکنون بعد از گذشت 16 سال از آن پاسخ به پرسش‌های رئیس‌جمهور در قالب یک نامه ما شاهد گسترش بداخلاقی، هنجارشکنی و نتایج و پیامدهای ناشی از آن در حوزه‌های گوناگون زندگی به ویژه حوزه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بودیم. در شرایط کنونی این بحران اخلاقی نتایج و پیامدهای خود را نشان داده است و می‌تواند تبعات بسیار وحشتناکی را به جامعه آینده ایران و ایران آینده تحمیل کند. از این رو بزرگان جامعه ملی و مدعیان هدایت و نظارت بر سطوح گوناگون جامعه ملی هستند که باید درک عمیقی از این وضعیت و اراده مستحکمی برای مدیریت آن دارا باشند؛ در غیر این صورت تبعات غیرقابل کنترلی را می‌تواند در پی داشت.

 

* در این میان شما رفتار برخی از تریبون‌داران را که سعی در تحریک جامعه دارند، چطور ارزیابی می‌کنید؟

متأسفانه تریبون‌ها تبدیل به تریبون‌های حزبی شده‌اند نه ملی. وقتی تریبون‌های ملی تقلیل جایگاه یافته و منزلت ملی خود را از دست می‌دهند و جایگاهی حزبی و جناحی می‌یابند، کنترل آن‌ها نیز سخت‌تر می‌شود؛ چراکه صاحبان تریبون از قدرت بالایی برخوردار هستند و راه رفع مشکلات در چنین شرایطی افزایش آگاهی مردم و ارتقای سطح دانایی ملی است. در حال حاضر باید به سمتی حرکت کنیم که سواد رسانه‌ای مردم افزایش یابد. بندیتو کروچه معتقد است که مردم آتش‌بیار معرکه نبرد نخبگان می‌شوند. نخبگان پشت تریبون‌های مختلف به تحریک مردم می‌پردازند تا یک‌دیگر را حذف و جای یک‌دیگر را در مسند قدرت بگیرند. این‌جاست که مردم باید آگاه باشند و اجازه ندهند که تریبون‌ها از آن‌ها به عنوان هیزم انتقال قدرت استفاده کنند.