کد خبر : 168373 تاریخ : ۱۳۹۷ يکشنبه ۲۳ ارديبهشت - 19:43
بررسی ضرورت استفاده از ظرفیت‌های موجود در گفت‌وگوی نوآوران با مطهرنیا افزایش توان بازیگری در صحنه بین‌الملل؛ منوط به تحقق شایسته‌سالاری در داخل آرزو قادری / روزنامه نگار

نوآوران آنلاین- «توسعه»؛ مسیری که در همه جوامع، حاکمان و متولیان در تلاش برای حرکت به سمت آن هستند. پرواضح است که هیچ جامعه‌ای با تأکید بر توسعه در عمل شاهد تحقق آن نخواهد بود و دستیابی به این مهم مستلزم طی مسیری است که از طریق نقد سازنده و شناسایی نقاط ضعف و قوت می‌گذرد. در این رابطه باید بر این نکته مهم تأکید کرد که مرز مشخصی میان انتقاد و تخریب وجود دارد و با زیر سؤال بردن عملکرد دولت هیچ منفعتی حاصل نمی‌شود. تنها نقد آگاهانه و غیرمغرضانه است که راه روشن را نشان می‌دهد و مسیر توسعه را هموار می‌کند. دولت نیز در این میان باید نکته مهمی را مورد توجه قرار دهد و این‌ است که از همه ظرفیت‌های اقشار مختلف همچون جوانان و به‌ویژه دانشگاهیان استفاده کند و در راستای شایسته‌سالاری گام بردارد.

در همین خصوص به گفت‌وگو با دکتر مهدی مطهرنیا، تحلیلگر مسائل سیاسی، استاد دانشگاه و همچنین آینده‌پژوه پرداختیم که مشروح آن تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

 

* به اعتقاد شما تا چه اندازه ضروری است که دولت برای دستیابی به توسعه در داخل و همچنین توفیق در عرصه بین‌المللی از تخصص شایستگان کشورمان استفاده کند و ظرفیت‌های آن‌ها را به کار گیرد؟

اساساً کاربرد جوانان، بانوان و اقشار گوناگون جامعه برای جذب و جلب مشارکت آن‌ها در یک گستره ملی امری مثبت به نظر می‌رسد، اما در سطح شعار بیش از سطح محتوا به آن توجه می‌شود و به‌گونه‌ای انحراف از معیار اصلی را حاصل می‌کند. معیار اصلی اساساً متوجه ایجاد فضای معنادار برای استفاده از شایستگان و برگزیدگان است. ما در اجتماع به صورت یک واقعیت گریزناپذیر شاهد گروه‌های هم‌سنگ و فراهم‌سنگ هستیم. فراهم‌سنگان اجتماعی مجموعه‌ای از نخبگان، روشنفکران و سرآمدان را تشکیل می‌دهند. از این رو باید به این نکته توجه داشته باشیم که در مسیر دستیابی به شایسته‌سالاری توجه به تمام اقشار و لایه‌های گوناگون جامعه ملی از جمله جوانان، بانوان و اقلیت‌‌های قومی و مذهبی و دیگر خرده فرهنگ‌ها و خرده‌ اجتماعات گوناگون در یک جامعه ملی باید مورد توجه قرار گیرد. در یک جامعه ملی باید از همه پتانسیل‌های موجود بهره برد. بی‌تردید در این‌جا نام بردن از جوانان و بانوان برای ایجاد فضای مشارکت بیشتر این اقشار و یا از اقلیت‌های قومی و مذهبی امری است که به‌عنوان یک عُرف پذیرفته شده، اما این امر یعنی شعار در بهره‌برداری از اقشار اگر منجر به تعریف عملیاتی و اجرایی نشود کم کم این شعارها را به ضد خود تبدیل می‌کند و بیان‌کننده این شعارها به عنوان کنشگری شناخته می‌شود که تنها به بیان شعار اکتفا کرده و شعار را در مسیر ایجاد فضای مناسب برای منافع شخصی و یا گروهی هزینه می‌کند و این به تدریج اعتبار را پایین می‌آورد و این امر نه تنها به آن شخص و جناح و گروه ضربه می‌زند، بلکه تأثیرات و پیامدهای بعدی آن در جامعه رسوب می‌کند و رگ‌های جامعه را با انسدادهای جدی مواجه می‌سازد و این امر در مقام استعاره منجر به سکته‌های متفاوتی برای جامعه ملی می‌شود. لذا اگر ما به جای تأکید بر اقشار، اقوام و مذاهب گوناگون موجود در جامعه برای جذب مشارکت آن‌ها و در پرتوی این شعارها به شایسته‌سالاری توجه کرده و از همه پتانسیل‌های موجود در جامعه بعد از شناسایی دقیق آن‌ها استفاده کنیم می‌توانیم بگوییم توسعه سیاسی تحقق یافته است؛ به بیان دیگر توسعه سیاسی در تعریف عملیاتی به معنای ایجاد سازمان‌ها و نهادهایی است که در پرتوی این نهادها و سازمان‌ها ما شاهد شکل‌گیری حرکتی سازنده برای جلب مشارکت ساماندهی و سازماندهی شده مردم برای تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌های ملی باشیم و زمانی که این امر انجام شد یعنی اگر به طور سازماندهی شده با ساختارهای مشخص زمینه‌های حضور بیشتر اقشار مردم را در تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌های ملی فراهم کنیم می‌توانیم از پتانسیل‌های موجود در جامعه حداکثر استفاده بهینه را داشته باشیم و به این ترتیب قدرت ملی را افزایش دهیم. با این اقدام در درون همگرایی و اتحاد بیشتر حاصل و در حوزه سیاست خارجی در ابعاد منطقه‌ای و بین‌المللی از قدرت و توان بازیگری بیشتری برخوردار شویم. در همین جاست که اهمیت موضوع بیشتر نشان داده می‌شود که اگر در قالب شعارهایی مبتنی بر حمایت از اقشار و لایه‌های گوناگون اجتماع در بازه‌های زمانی گوناگون براساس اصل تکرار، وارد عمل شویم، اثرات کاربرد این شعارها و عدم پیاده‌سازی اجرایی این شعارها در صحنه کنش‌های سیاسی موجب بروز اثر بومرنگی می‌شود و آثار و تبعات منفی کاربرد این شعارها بدون عمل به آن‌ها نخست به سطح و جناح کاربرنده و سپس به کل جامعه سیاسی و ملی وارد خواهد آمد.

 

* در شرایط کنونی وجود برخی مشکلات اقتصادی موجب شده است تا قاطبه مردم ایران که در انتخابات با رأی بالا به دکتر روحانی اعتماد کردند، اکنون اعتماد قبل را نداشته باشند و شرایط موجود زمینه برخی ناامید‌ی‌ها را فراهم آورده است. به نظر شما چرا این اتفاق افتاده است و دولت باید چه سیاست‌هایی را در این زمینه اتخاذ نماید؟

دولت باید به طور شفاف مسائل را به مردم منتقل و موانع را از پیش پا بردارد. دولت نمی‌تواند به عنوان مسؤول اجرایی مملکت پاسخگوی مردم نباشد. این‌که درصد بالایی از قدرت در تعریف عملیاتی آن در دست دولت در ایران نیست، امروز برای عامه مردم نیز تا حدود زیادی به عنوان یک دانش و اطلاعات منتشر شده در سطح ملی قابل مشاهده است، اما در عمل مردم به این دلیل که به طور مستقیم به رئیس‌جمهور رأی می‌دهند خواهان این هستند که رئیس قوه مجریه به‌عنوان سخنگوی گویای ملت در گرفتن حقی که مردم برای خود قائل هستند وارد عمل شود؛ چراکه این حق بر مبنای شعارهای انتخاباتی مشخص می‌شود و نامزدی که در کمپین‌های انتخاباتی خود وعده‌هایی را به مردم میدهد اگر نتواند آن‌ها را محقق کند در عمل تحت فشار افکار عمومی قرار می‌گیرد. لذا مردم در قالب افکار عمومی با وجود این‌که ممکن است درک بالایی از محبوبیت‌هایی که برای اعمال تدبیرهای اجرایی از سوی رئیس جمهور در صحنه‌های داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی داشته باشند، اما خواهان این هستند که رئیس‌جمهور به جای دادن وعده‌ها تلاش کند آنچه را که بیان کرده و به مردم وعده داده است شفاف و آشکار دنبال کرده و موانع را از پیش رو بردارد.

 

* متأسفانه جریان رقیب روحانی که دستش از قدرت کوتاه شده است، برای تخریب دولت تدبیر و امید تلاش می‌کند. این در حالی است که تفاوت آشکاری میان نقد سازنده و تخریب وجود دارد و انتقادات به حق، امری شایسته است. به نظر شما تضعیف عملکرد دولت برای اصولگرایان، پیروزی به دنبال خواهد داشت؟

یک اشتباه استراتژیک اکنون در صحنه سیاسی ما وجود دارد و آن نیز برآورد آستانه تحمل توده‌های مردم است. باتوجه به سبقه چهار دهه کشمکش‌های سیاسی میان دو جناح رقیب و عدم توفیق در تبدیل این دو جناح به جناح سوم، حرکتی تاندولی را در سیاست ایران شاهد بودیم. هشت سال جناح‌های غیراقتدارگرا و هشت سال نیز جناح‌های اقتدارگرا در جبهه‌های موسوم به اصلاح‌طلب و اصولگرا با غلظت‌های متفاوت جای خود را به یک‌دیگر دادند و جناح رقیب که اکنون کرسی‌های قدرت را در مجلس، شوراهای شهر و روستا و همچنین در انتخابات ریاست‌جمهوری از دست دادند، براساس یک سبقه تاریخ ناشی از این دست به دست شدن قدرت متوجه شدند که با عدم حصول موفقیت از سوی دولت حاکم کنونی بتواند در سال 1398 مجلس را کاملاً از آن خود کند و سپس بعد از آن زمینه‌های پیروزی در انتخابات 1400 را برای خود فراهم کند. این سناریوی قابل پیش‌بینی جناح سیاسی رقیب دولت تدبیر و امید است؛ در حالی که لایه‌های گوناگون حیات ملی ما در التهاب به سر می‌برد و لایه‌های ملتهب بسیار شکننده‌ای در حال فعال شدن و نشان دادن خود است. در سطح بین‌المللی این تکانه‌ها و زلزله‌ها را شاهد هستیم؛ لذا قاعده بازی در وضعیت کنونی ممکن است به ناگهان تغییر کند و این وضعیت ناگهانی گریبانگیر همه کسانی شود که بر این کشتی سوار هستند. البته در این نکته شکی نیست که به عملکرد دولت نقدهایی وارد است و درحقیقت باید گفت هیچ دولتی ‌نمی‌تواند به همه شعارهایی که در کمپین انتخاباتی خود داده است، عمل کند.