کد خبر : 168009 تاریخ : ۱۳۹۷ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت - 19:36
یادداشتی بر فیلم "راه رفتن روی سیم" به کارگردانی احمدرضا معتمدی انبوهی از تئوری های فلسفی و دیگر هیچ ندا الماسیان طهرانی/ روزنامه نگار

نوآوران آنلاین- جدیدترین ساخته احمدرضا معتمدی که در بخش جشنواره جشنواره های سی و ششمین دوره به نمایش درآمد داستان یک گروه موسیقی زیرزمینی ایرانی است که رویای برگزاری یک کنسرت در خارج از ایران را دارند و می خواهند به شکل قانونی از کشور خارج شوند اما مشکلاتی سبب می شود به سراغ راههای خروج غیر قانونی بروند و برخی اتفاقات غیر پیش بینی نشده دیگری برایشان بوجود بیاید.

اینک دیگر حداقل برای من به عنوان فردی که تقریبا همه فیلمهای احمدرضا را معتمدی را دیده ام این نکته مسلم شده که وی هر داستانی در هر ژانری که بخواهد بسازد حتما باید به دنبال رگه هایی از فلسفه در آن باشیم و چنانچه مخاطب حداقل شناختی از نظریه پردازان در حوزه تئوری های مدیریت فرهنگی نداشته باشد بعید است که بتواند به راحتی با ساخته های این کارگردان ارتباط برقرار کند. یکی از مولفه های موجود در راه رفتن روی سیم این است که فیلم و فیلمساز ادعا میکنند که اثر مذکور به دنبال مفاهمه است. مفاهمه نسل قدیم و جدید. مفاهمه موسیقی مقامی و موسیقی مدرن. مفاهمه حس و منطق. مفاهمه سنت و مدرنیته. فیلم موسیقی را وسیله این کار قلمداد میکند و با راه رفتن روی تارهای ساز به دنبال رسیدن به سنتز در دیالکتیک خود است.

فیلم داری ایده خوبی است که متاسفانه در مسیر تبدیل به فیلمنامه نتواسنته به حالت بالفعل درآید و از همین رو فقط با یک سوژه خوب مواجه هستیم و بس. ضعف مفرط در شخصیت پردازی، نقص در ارتباط بین داستان ک ها و شخصیت های قصه و انبوهی از دیالوگ های بدون منطق که در حالت فعلی تبدیل به حرف و حرف و حرف شده از فیلم راه رفتن روی سیم اثری بی رمق و فاقد طراوت ساخته به شکلی که موجبات دلسردی و دلزدگی مخاطب را فراهم می سازد.

بدون تردید فیلم با این وضعیت در اکران عمومی نیز موفق به برقراری ارتباط با مخاطب نخواهد شد و به دلیل مشکلات جدی در ساختارو فیلمنامه بعید است که تدوین مجدد یا تغییر موسیقی و مسائلی از این دست بتواند برای نجات جان نیمه جان این اثر راهگشا و موثر باشد.