کد خبر : 167072 تاریخ : ۱۳۹۶ يکشنبه ۲۷ اسفند - 20:09
میکائیل شهرستانی در گفت‌و‌گو با نوآوران: باندبازی فضایی برای دیگران باقی نمی‌گذارد مینا صفار / روزنامه نگار

نوآوران آنلاین- میکائیل شهرستانی؛ کارگردان، مدرس و بازیگر تئاتر که در مدیوم تصویر هم گه‌گاه خوش درخشیده است، چندی است که بیشتر با هنرجویان خود به اجرای تئاتر می‌پردازد و این نمایش‌ها را در سالن‌های خصوصی روی صحنه می‌برد که با توجه به سابقه 32 ساله او در تئاتر، امری غریب به‌نظر می‌رسد. برای دانستن مشکلات او و دلیل دوری‌اش از جریان اصلی تئاتر و همچنین مسائل مبتلابه تئاتر امروز با او به گفت‌وگو پرداخته‌ایم.

 

آقای شهرستانی مدتی است به اجرای تئاتر با استفاده از هنرجویان خود می‌پردازید. چقدر فضا را برای حضور جوانان مساعد می‌بینید؟

من تلاش کردم برخی از دوستان بااستعداد را در نمایش‌های مختلفم حضور دهم. مدعی هستم 40 بازیگر جوان را به جامعه تئاتری معرفی کردم و تاکید دارم بعد از انقلاب با این تعداد هنرمند باهوش مواجه نبودیم. در این نمایش‌ها بازیگرانی روی صحنه می‌روند که گرچه دومین یا سومین تجربه حضور روی صحنه را پشت سر می‌گذارند اما باید توانایی آنها را مشاهده کنید. من تنها می‌توانم آرزو کنم که این جوانان راهشان را گم نکنند. نسل جوان با وجود تمام گرفتاری‌هایی که در زمان تدریسم برایم به وجود می‌آورد، استعدادهای خوبی را پرورش داده‌است که برخی از آنها می‌توانند جامعه خود را تحت تاثیر قرار دهند.. برخی از این بچه‌ها به‌قدری با استعداد هستند که دلم برای آنها می‌سوزد که چرا در این سالن به روی صحنه رفته‌اند و آرزو دارم این نمایش‌ها توسط کارگردان‌های دغدغه‌مند و کارکشته دیده‌شوند و از این استعدادهای جوان دعوت شود که به روی صحنه روند. امیدوارم این دوستان از سوی دولت و همکاران هنرمندم به‌درستی قضاوت شوند و از آنها برای بازی در نمایش‌های مختلف دعوت شود.

 

مدت‌هاست شما اغلب در سالن‌های خصوصی و یا در سالن‌های متعلق به حوزه هنری نمایش‌های خود را روی صحنه می‌برید. چرا به‌سمت سالن‌های دولتی که بیشتر مطرح هستند همچون مجموعه تئاتر شهر و ... نمی‌روید؟

شرایط تئاتر روز به روز سخت‌تر می‌شود. مافیایی که بر تئاتر حاکم شده‌است، با باندبازی‌های خود هیچ فضایی را برای دیگران باقی نمی‌گذارد. گروه‌هایی هستند که با همکاری یکدیگر تمام سالن‌ها را به خود اختصاص داده‌اند. الان برخی از افراد را می‌بینیم که در چندین و چند نمایش به شکل‌های مختلف حضور دارند و اجراهای تئاتر حول تعداد مشخصی می‌چرخد و آنها نقش‌ها را میان هم تقسیم می‌کنند. یکی از اعضا نویسنده اثر است، دیگری کارگردان و ... در اثر بعدی، نویسنده کار قبلی بازی می‌کند، کارگردان همان اثر نمایشنامه فعالیت جدید گروه را می‌نویسد و بقیه بازی می‌کنند!

 

شاید به‌دلیل گیشه‌محور شدن تئاتر ما است که این مافیاها شکل گرفته‌اند.

دوستی می‌گفت بر اساس آمار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال 1393، چرخه اقتصادی سینما 28 میلیارد تومان، چرخه اقتصادی تئاتر جدی هشت میلیارد تومان و چرخه اقتصادی تئاتر آزاد 90 میلیارد تومان بوده است! این آمار نشان دهنده فاجعه‌ای است که پیش‌روی تئاتر ما قرار گرفته است. مردم ما به دلیل مشکلاتی که دارند و درگیر روزمرگی شده‌اند، حوصله حرف‌های جدی را ندارند بلکه تنها می‌خواهند بخندند تا از دغدغه‌های روزمره نجات یابند. از هر سه نفر که در تهران زندگی می‌کنند، یک نفر به سرطان مبتلا است، مردم به سلامت کلیه محصولات غذایی شک دارند، مهرماه باید کودکانشان را به مدرسه بفرستند اما حتی مدارس دولتی از خانواده‌ها پول طلب می‌کنند و ... همه اینها دغدغه‌هایی هستند که مردم ما دارند و از همین رو ترجیح می‌دهند به جای تئاتر دیدن و فکر کردن، پای برنامه‌های تلویزیون بنشینند. از همین رو است که تئاتر آزاد درآمدزا می‌شود و تئاترهایی که در سالن‌های دولتی روی صحنه می‌روند اما توجه به وجه سرگرمی تنها می‌کنند و از فکر عاری هستند هم پرفروش می‌شوند! از سویی دیگر پای بازیگران درجه هشتم تلویزیونی به تئاتر باز شده است و مردم به بهانه دیدن آنها به سالن‌ها می‌آیند. بی‌تردید تماشاگری که 100هزار تومان برای دیدن بازیگری که عمق صدایش بیش از سه متر نیست پول می‌دهد، پس از دیدن نمایش احساس می‌کند که کلاه سرش رفته است البته این تماشاگر مخاطب تئاتر جدی و اندیشه‌ورز سالن‌هایی چون تئاتر شهر نیست. این فرد برای دیدن نمایش‌های دسته چندمی به برج میلاد و سالن همایش‌های این برج می‌رفته است. این گونه افراد حاضرند در بازار سیاه 200 هزار تومان پول بلیت بدهند که نمایش‌های دسته چندمی ببینند و مدتی از دغدغه‌های روزمره خلاص شوند. تا زمانی که شرایط تغییر نکند و تئاتر مسیر جدی خود را پیدا نکند، امیدی به پرمخاطب شدن نمایش‌های جدی نیست. در زمان موشک باران تهران برای دیدن نمایش‌های تالار وحدت و مجموعه تئاتر شهر، صف‌های بسیار طویلی بسته می‌شد. در آن زمان هم مشکلات اقتصادی بسیار زیاد بود اما مردم تئاتر خوب می‌دیدند. نگاه غیر فرهنگی مردم را به ماشین‌هایی تبدیل کرده است که می‌خوابند، می‌خورند و کار می‌کنند.

 

در این میان رسانه‌هایی همچون صداوسیما چه میزان می‌توانند به کمک گروه‌های جدی تئاتر بیایند؟

رسانه‌هایی مانند تلویزیون و رادیو نیز ترجیح می‌دهند ساعت‌ها آگهی‌های بازرگانی پخش کنند! در تمام این سال ها تنها یک برنامه به‌نام «مجله تئاتر» در شبکه‌های رنگارنگ صداوسیما به تئاتر می‌پرداخت که آن را ابتدا تغییر دادند و سپس تعطیل کردند! این روزها تنها یک برنامه ترکیبی هست که هفته‌ای یک روز و در مدت‌زمانی کمتر از یک ساعت به تئاتر می‌پردازد! دیگر اثرثی از تله‌تئاترهایی که در تلویزیون پخش می‌شد، نیست. انگار به خاطر اندیشه‌ورزی و تفکر برانگیز بودن تئاتر، با آن عناد دارند. تئاتر مانند سایر برنامه‌های صدا و سیما باری به هر جهت نیست و در نظم تعریف می‌شود. تماشاگر تئاتر، پس از اتمام نمایش، به آن فکر می‌کند. با این وضعیت،تا 10 سال آینده باید در تئاتر ایران را تخته کرد.