نوآوران آنلاین- زنانی با گوشوارههای باروتی درباره یک زن عراقی خبرنگارجنگ با نام نورالحلی ست که وارد جنگ میشود و قصه مستند با او آغاز شده و ما از طریق این خانم وارد مکانهای مختلفی می شویم تا زن هایی را که در مواجهه با داعش اتفاقی برایشان رخ داده است، ببینیم.
آخرین روز و آخرین فیلم سینمای رسانه های سی و ششمین جشنواره فیلم فجر به یک مستند شگفت انگیز اختصاص داشت که متاسفانه تعداد اندکی از اهالی رسانه به تماشایش نشستند و ای کاش این فیلم امکان نمایش در روز و زمان بهتری را به دست می آورد. یک فیلم تکان دهنده درباره داعش و جنگ؛ جنگی که اینبار زنان و کودکان و دختران هدف و سوژه آن هستند و از زندگی ها و افرادی سخن می گوید که یا فرزندان و پدران و همسران شان به اجبار یا رضایت به خدمت داعش درآمده و یا کشته شده و یا در نقطه نامعلوم دیگری به جنگ مشغولاند و و یا از افرادی که به اسارت داعش درامده و مورد شدیدترین آسیب های روحی و جسمی قرار گرفتهاند و راوی این داستان ها زنی است به نام نورالحلی که خود مادر پنج فرزند است و به صورت داوطلبانه و از طرف نیروهای مردمی به خطوط مقدم نبرد داعش با ارتش و نیروهای مردمی عراق آمده و جسارت و شهامت و شجاعتش سبب می شود تا در برخی از لحظات، او و دوربینش را ببینیم که در نزدیکترین صحنه نبرد با داعش حضور دارد و مرگ بر سر او و گروهش سایه افکنده که در نهایت نیز تصویربردار و صدابردارش را به کام خود میکشد و همه این لحظات خیره کننده و واقعی و نفسگیر در قاب دوربین رضا فرهمند بهگونهای زیبا به ثبت رسیده و مخاطب کاملاً خود را در دل و جریان جنگ تصور میکند.
اگرچه فیلم در لحظات پایانی به دام ملودرامی میافتد که شاید با بافت کلی فیلم همخوان نباشد چراکه پرداخت قصه بهگونهای است که بیننده از ابتدا با آوارگی و تنهایی و زندگی فلاکت باری که زنان و دختران و فرزندان داعشی با آن درگیرند همراه شده و این همراهی تا این حد به نظر می رسد کافی است و البته نکته قابل تأملتر اینکه دوربین فرهمند نگاه بیطرفانهای به کل موضوع داشته و از همین روست که در برخی لحظات و توسط بعضی از آدمها میبینیم و میشنویم که همچنان شیفته و علاقهمند رفتار و کردار داعشاند و به شدت آنان را مورد تایید قرار میدهند و این مسأله آنجا تأملبرانگیز میشود که مخاطب میبینید طیفی از افراد از زن و مرد تا کودک و غیره این علاقه خود را بیمحابا ابراز میکنند و زمینهای میشود برای واداشتن مخاطب به تفکر که آیا ممکن است داعش های بعدی از دل همین آدمها و همین دیدگاه و همین وضعیت متولد شود؟
توجه به حس مادرانه نورالحلی هم از لحظات زیبای فیلم است و حتی کشمکش او با سربازان و فرماندهان عراقی برای پیشروی بیشتر با آنان و یا آن صحنههایی که به خاطر زنان و فرزندان داعشی با سربازان عراقی و نیروهای مردمی درگیر می شود و آنان را به ملاطفت بیشتر با ایشان تشویق می کند.
در مجموع تماشای مستند زنانی با گوشواره های باروتی فرصت مغتنمی بود برای تجدید دیدار با سینمای مستند و یکی از مستندسازان خوب کشورمان و توجه به اینکه سینمای مستند ایران تا چه اندازه به روز در پرداخت به موضوعات و چه میزان جسارت در به تصویر کشیدن برخی واقعیات دارد. دست مریزاد.