کد خبر : 138945 تاریخ : ۱۳۹۶ پنج شنبه ۲۸ دي - 00:01
بهروز غریب‌پور در گفت‌و‌گو با نوآوران: امیدوارم تعداد گوش‌های شنوا بیشتر شود اپرای عروسکی «خیام» اثر بهروز غریب‌پور، از یکم بهمن‌ماه در قالب سی‌وششمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر اجراهای خود را آغاز می‌کند اما پس از پایان یافتن این جشنواره درتاریخ 9 بهمن‌ماه، این نمایش تا روز 13 بهمن به اجراهای خود ادامه می‌دهد.

نوآوران آنلاین-نکته جالب توجه این است که تمام بلیت‌های این نمایش که دور دوم اجراهای خود را تجربه می‌کند، تا روز هشتم بهمن‌ماه به پایان رسیده است. به بهانه این اجرا و همچنین آماده شدن فیلم سینمایی «اردک‌لی»  که قرار بود در جشنواره فیلم فجر شرکت کند اما در بخش مسابقه پذیرفته نشد، با بهروز غریب‌پور گفت‌وگو کرده‌ایم.
   بسیاری تصور می‌کنند، در تئاتر ایران تا نمایشی چهره سینمایی و تلویزیونی نداشته باشد نمی‌‌تواند از فروش مناسب و استقبال مردم برخوردار شود ولی ما شاهد بوده‌ایم که در روز نخست باز شدن بلیت‌فروشی «اپرای خیام» چهار اجرا سولدآوت شد و پیش از آغاز جشنواره تئاتر فجر بلیت‌های هفت اجرای نمایش به‌اتمام رسیده‌اند. آیا می‌توان گفت کلیت گروه آران تبدیل به یک برند شده است؟
می‌توان گفت گروه تئاتر «آران» تماشاگر تربیت کرده است و مخاطبان این گروه، منتظر شگفتی جدیدی از آران هستند! زمانی که گروه آران، اپرای «رستم و سهراب» را تولید کرد، تصور می‌کردیم دولت اهمیت این اتفاق را می‌داند. آسیب‌شناسی تاریخ اپرا در ایران مرا به این نتیجه رساند که پیش از انقلاب اپرا از مردم دور شده بود و به همین دلیل این هنر در میان مردم جایی نداشت. از همین رو اپرای ایرانی تولید کردم اما حرکت بعدی ناامیدکننده‌تر بود. کمترین حمایتی از گروه «آران» و من نشد. برای هر اجرا ناچارم دست به دامان هزار نفر شوم تا بودجه‌ای حداقلی برای پروژه‌هایم تهیه کنم. شاید باورتان نشود اما بودجه تولید اپرای «عاشورا» ۱۵۰ میلیون تومان بود و من برای این پول که دستمزد یک بازیکن فوتبال در لیگ دسته چهارم است، بسیار دچار مشکل شدم. برای مسئولان، حمایت از هنر ملی معنایی ندارد. نامه پشت نامه می‌فرستم، تماس پشت تماس می‌گیرم و التماس پشت التماس می‌کنم که بیایید کمک کنید تا اپرای ملی را حفظ کنیم. امیدوارم روزی بر تعداد گوش‌های شنوا افزوده شود. البته ما هوادارانی داریم که از هرچیزی برای ما مهم‌تر هستند. محبت مردم باعث افتخار من است. یکی از مخاطبان گروه «آران» 33 بار اپرای سعدی را دیده است و هر بار گروهی مخاطب را به‌همراه خود به سالن می‌آورد. جالب اینجاست که هرچقدر ما به او اصرار می‌کردیم که بلیت نخرد چراکه دیگر یکی از اعضای گروه ما شده است، قبول نمی‌کرد و برای حمایت از گروه، بلیت می‌خرید.
   در پروسه حدودا دوساله تولید اپراتئاتر «خیام»  بحث‌های بسیار زیادی درباره خواننده مطرح می‌شد و نام همایون شجریان بارها شنیده شد تا این‌که محمد معتمدی که به‌نوعی کشف خود شما است و با اپراتئاتر «عاشورا» به مردم معرفی شد، برای خیام انتخاب شد.کمی درباره این پروسه انتخاب توضیح دهید؟
محمد معتمدی از ابتدا گزینه من بود اما معتمدی نگران بود که حضور او به‌عنوان خیام، تکرار مولوی، سعدی، حافظ و... شود. من به او گفتم این‌گونه نخواهد بود چون معتقدم معتمدی قدرت بازیگری دارد و از پس این نقش برمی‌آید. مدتی از هم دور شدیم اما دوباره به این نتیجه رسیدم که انتخاب او بهترین گزینه است و نباید از او صرف‌نظر کنم. با تغییراتی که من اعمال کردم و نوع تمرین‌هایی که در نظر گرفتم، خوانندگی و بازیگری محمد معتمدی در نقش خیام کاملا با اپراتئاترهای قبلی فرق دارد. البته این مسئله تنها دغدغه معتمدی نبود، علی پاکدست؛ بازی‌دهنده عروسک «خیام» هم نگران بود که شبیه سایر نقش‌های اول اپراتئاترهای آران که او بازی‌دهنده عروسک‌هایشان بود، بشود اما او راه‌حل را پیدا کرد و الان خیام موجودی است که سیال بودن و فضای سوررئالیستی او را در حرکات عروسک می‌بینید. انگار ستاره‌ای است که در صحنه می‌گردد و می‌چرخد. خوشبختانه تلفیق خوبی میان معتمدی و پاک‌دست صورت گرفت و خیام متفاوت و پذیرفتنی شد. 
   «خیام» نه‌تنها در بحث خوانندگی و بازی‌دهندگی عروسک بلکه در زمینه استفاده از بازیگر زنده، مدیا و ... با آثار قبلی شما تفاوت دارد. شاید بتوان این‌گونه گفت که «خیام» نشانه پختگی و به نهایت رسیدن کار «آران» است.
 بله. دقیقا. «خیام» آخرین پروژه ما تا این لحظه است و تمام تجاربی که از «رستم و سهراب» تا آستانه «خیام» داشتم را به‌کار گرفتم تا این اثر تولید شود. اگر دقت کنید می‌بینید، طراحی‌صحنه و اصلا تمام طراحی‌های «خیام» با سایر آثار متفاوت است، نوع هدایت آواگر متفاوت است، نوع بازی‌دهندگی عروسک‌ها متفاوت است. تمام این مسائل باعث شده است «خیام» برای من عزیزی و حال‌وهوای دیگری داشته باشد.
   برسیم به فیلم «اردک لی»، شما این فیلم را پس از حدود شانزده سال دوری از سینما ساخته‌اید. آیا در این مدت در کار تصویر حضور داشتید؟
من هرگز از سینما دور نشده‌ام، فیلمنامه نوشته‌ام و حتی بعضی از کارهایم را ثبت کرده‌ام اما مترصد این بودم که «اردک‌لی» را بسازم. چون معتقدم جای «اردک‌لی» در سینمای ایران خالی است، ما همیشه به فقر ظاهری و خشونت در سینمای خودمان توجه کرده‌ایم اما هرگز به مسئله در افتادن با چالش بزرگ ملی فکر نکرده‌ایم و فیلمی با چنین موضوعی ساخته نشده بود. من بعد از تجربه‌‌هایی که در سینمای مستند داشتم، معتقد بودم باید تهیه‌کننده‌ای پیدا شود که عاشق این کار باشد چون تهیه‌کننده‌‌های دولتی با وجود این‌که بعضی از فیلم‌ها را با نام سیاه‌نمایی می‌نوازند ولی به‌نوعی به‌دنبال آن فیلم‌ها می‌روند چون این نوع فیلم‌ها در فستیوال‌‌های غربی برای آن‌ها جایزه می‌آورد و به مدیریتشان کمک می‌کند. در این میان بر حسب اتفاق با علی حضرتی تهیه‌کننده جوان که به بازدید یکی از اپراهای من آمده بود آشنا شدم در آن بازدید او از من پرسید چرا شما کار سینمایی نمی‌کنید و وقتی فیلمنامه «اردک‌لی» را به وی عرضه کردم بیشتر همت کرد و گفت این فیلم باید ساخته شود.
   زمانی‌که نام فیلم‌های حاضر در جشنواره اعلام شد، حضور نداشتن «اردک لی» یک اتفاق غریب بود؛ فیلمنامه‌نویس «دونده» پس از 16 سال بازگشته است اما اثر او در جشنواره پذیرفته نمی‌شود. به‌نظر شما جرا این رفتار با فیلم شد؟
امسال جشنواره به سمت ارگان‌های دولتی غش کرده است. «اردک لی» که نقد جامعه است و هدف آن اتحاد در جامعه و همبستگی است را رد می‌کنند. جالب این‌جاست که هنگام درخواست پروانه نمایش فیلم از ما پیگیر بازیگر چهره بودند! نمی‌پرسیدند چرا مصمم شدم فیلم را بسازم. الان ندادن فیلم به جشنواره جزو امتیازات شده است! «اردک لی» راهش را باز می کند و اگر ۲۵سال سر حرفم ایستادم، «اردک لی» نشان می‌دهد که من دغدغه اجتماعی داشتم، دغدغه آموزشی داشتم. «اردک لی» حرف برای گفتن دارد آیا این ارزش نیست؟!