اکبر نصراللهی، رئیس دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و رسانه و نویسنده کتاب راهنمای پوشش خبری در این باره به شفقنا رسانه میگوید: تولیدات رسانهای در ژانرها و قالبهای مختلفی منتشر می شوند؛ یکی از ژانرها و قالبهای مهم رسانه ای، خبر است. اگرچه اشتراکهایی در ژانرهای مختلف رسانهای وجود دارد ولی آنچه خبر را از غیر خبر متمایز میکند، بیشتر در سه ویژگی عینیت، بیطرفی و تازگی است. در مورد این بحث، با فاکتور گرفتن از ویژگی تازگی که شاخص مهم و نخست خبر است، موضوعات غیرواقعی و فاقد عینیت در زمره خبر قرار نمیگیرند. به همین دلیل عینیت، شالوده و اساس خبر است و بدون آن اخبار جذابیت نخواهند داشت و مخاطبان به آن اعتماد و باور نخواهند کرد.
او توضیح میدهد: هر اندازه که خبر عینیت و بیطرفی پایینتری داشته باشد به همان اندازه اعتماد مردم نسبت به آن رسانه و خبر منتشرشده زیر سؤال میرود. بنابراین هرگونه ابراز احساسات، هیجانات و اقداماتی که در فرایند تولید و انتشار اخبار بهوسیله هر یک از عوامل خبر (خبرنگار، گوینده و…) صورت گیرد و به اصول عینیت، بیطرفی و اصالت خبر لطمه بزند، غیرحرفهای و مغایر با اصول پوشش خبری است.
نویسنده کتاب راهنمای پوشش خبری تأکید میکند: قضاوت کردن به جای مخاطبان، نادرست و اعتمادزدا و وهن مخاطبان است و هر اقدامی از جمله به کار بردن صفت های کیفی و گریه کردن گوینده که قضاوت عوامل رسانهای (خبرنگار، گوینده و…) بهجای مخاطب را موجب و بر آن ها تحمیل شود، ممکن است توجه مخاطبان را جلب کند اما بی تردید به اصل بی طرفی اخبار لطمه می زند و گریز مخاطب را به دنبال خواهد داشت. بنابراین گوینده و خبرنگار نباید بهجای مخاطب قضاوت کنند. به دلیل همین اصل مهم است که در خبرنویسی تأکید میشود تا از بیان صفت در خبر پرهیز شود. چون اگر خبرنگار یا گوینده در خبرش از صفت استفاده کند، در واقع بهجای مخاطب به قضاوت درباره خبر میپردازد. این در حالی است که گوینده خبر و خبرنگار باید به بیان چیستی، چرایی، چگونگی و جزئیات رویداد بپردازند و مخاطب با توجه به این اطلاعات از رویداد برداشتهای متفاوتی کند. بنابراین تأکید بر عینیت و بیطرفی، احترام به حقوق مخاطب است تا با شنیدن و دیدن اصل خبر، خود به جمعبندی و قضاوت در خبر برسد. بیان احساسات توسط گوینده خبر هم مثل بیان صفت در خبر است. یعنی اگر ابراز احساسات و نحوه بیان خبر سبب شود که گوینده خبر بهجای مخاطب دست به قضاوت بزند، مغایر با اصول تولید و پوشش اخبار در رسانههای حرفهای است.
بااینحال چنین رویکردی در استفاده از صفت در خبر و یا ابراز احساسات توسط گوینده خبر، مطلق است یا استثناهایی دارد؟ نصراللهی پاسخ میدهد: در مواردی که خبر درباره یک ماجرای ملی و محلی است و گوینده خبر به این نتیجه میرسد که تقریباً همه مردم احساس مشابه دارند، استفاده از صفت و یا ابراز احساسات همراه و همسو با مردم پسندیده و اگر اشکالی هم باشد قابل اغماض است. بهعنوانمثال خبر وقوع جنگ، زلزله، پیروزیهای ورزشی ملی، فوت شخصیتهای محبوب اکثریت جامعه و… میتواند با ابراز احساسات و هیجانات همسو و همراه با اکثریت مردم بروز داده شود. اگر این احساسات بیشتر از احساسات مردم باشد و یا شامل اقلیت شود، غیرحرفهای است. استثنای بعدی بیان صفتهای کمی است. «بلندقدترین فرد جهان» یا «مرتفعترین برج جهان» ، «طولانی ترین پل آسیا» و… صفتهایی کمی و قابل راستی آزمایی هستند که در بیان خبر به اعتبار رسانه نزد مخاطب لطمه نمیزند. علاوه بر آن میتوان صفت را به نقل از دیگری به کار برد.
او مثال میآورد: در خبرهایی چون آزادی خرمشهر، رحلت امام(ره)، پیروزی تیم ملی و… که با ابراز احساسات گوینده خبر همراه بود چون در آن بافت و لحظه اکثریت کشور همین احساس را نسبت به خبر داشتند، مشکلی نبود به عبارت دیگر تقریباً همه مرد همان حس غم و یا شادی را داشتند و خبر هم بازتاب واقعی احساسات مردم بود. بنابراین نمی توان گفت اصول عینیت و بی طرفی نقض شد.
نویسنده کتاب راهنمای پوشش خبری درباره ارزیابی خود از ابراز احساسات گویندههای خبر جمهوری آذربایجان و ارمنستان در بیان خبر، میگوید: باید دید که آیا احساسات اکثر مخاطبانشان با آنها همسو است. در صورت همسو بودن باید این ابراز احساسات در حدی باشد که باعث ترویج جنگ، خشونت، اقدامات هیجانی مغایر با منافع ملی و یا آدرس اشتباه نشود و متناسب با احساسات اکثریت، رویهها، فرهنگ و منافع آن کشور باشد. در این صورت شاید این عملکردشان قابلاغماض و حتی در برخی جاها پسندیده باشد. این در حالی است که اگر رسانه بینالمللی باشد، گوینده خبر حق ندارد کوچکترین ابراز احساسات کند و باید بهعنوان یک فرد مستقل و بیطرف به بیان خبر بپردازد. علاوه بر آن باید بگویم که هیچ رسانهای در دنیا بیطرف نیست ولی باید تلاش شود تا حد امکان به عینیت خبر و بیطرفی لطمهای وارد نشود. شاید مخاطب محلی همسو با گوینده، این عملکرد و بیان احساسات را بپذیرد ولی مخاطب بینالمللی چنین اقدامی را نمیپذیرد و سبب گریز از آن و بی اعتمادی میشود.