بانک توسعه تعاون بانک ملی
روزنامه نوآوران - 1403/02/12
شماره 2460 - تاریخ 1403/02/12
آخرین اخبار
شناسایی و پلمپ۲ خانه پلاک قرمز در ناحیه۱ منطقه۶
اجرای طرح ضربتی پاکسازی و جمع‌آوری بساط گستران محور هفت تیر
زمین پاک ، شهروند مسئول
اجرای طرح کوچه به کوچه در معابر ناحیه۷
مناسب سازی و بهسازی ۹۶ نقطه از معابر جهت معلولین و سالمندان در منطقه ۲۱
بررسی فعالیت های سال ۱۴۰۲ شهرداری منطقه ۲۱ در حوزه زنان
تداوم برگزاری جلسات پیگیری وضعیت نگهداشت بوستانها در منطقه ۴
تقدیر و قدردانی از همکاری اعضای دوام محلات ۲۰ گانه منطقه ۴ در هفته سلامت
درخواست تسهیلات طرح پذیرنده ملی هم آنلاین شد
درخواست تسهیلات طرح پذیرنده ملی هم آنلاین شد
مدیرعامل بانک ملی ایران با پیامی «روز معلم» را تبریک گفت
مدیرعامل بانک ملی ایران با پیامی «روز معلم» را تبریک گفت
برگزاری جلسه بررسی ۳۱ پروژه شاخص شهرداری منطقه ۴ در طرح ویژه کوک چهارم
امضای بیش از ۵۷ درصد از کل تعهدات پرداخت تسهیلات نهضت ملی مسکن در بانک مسکن
امضای بیش از ۵۷ درصد از کل تعهدات پرداخت تسهیلات نهضت ملی مسکن در بانک مسکن
مدیرعامل بانک در سومین نشست صمیمی با معاونان ادارات ستادی: بین منافع پست بانک ایران و کارکنان بانک مرزی وجود ندارد
مدیرعامل بانک در سومین نشست صمیمی با معاونان ادارات ستادی: بین منافع پست بانک ایران و کارکنان بانک مرزی وجود ندارد
سرویس‌دهی در خط ۵ مترو به حالت عادی بازگشت
دیدار دکتر بهزاد شیری مدیر عامل پست بانک ایران با کارکنان شرکتی مستقر در ستاد بانک
دیدار دکتر بهزاد شیری مدیر عامل پست بانک ایران با کارکنان شرکتی مستقر در ستاد بانک
توجه به حوزه‌های نوآورانه در صنعت بانکداری در صدر برنامه‌های بانک سینا قرار دارد
توجه به حوزه‌های نوآورانه در صنعت بانکداری در صدر برنامه‌های بانک سینا قرار دارد
بازدید شهردار منطقه ۱۶ از ساختمان مرکز جامعه پذیری
چک‌های ۱ میلیارد ریالی به دست برندگان وین‌کارت رسید
چک‌های ۱ میلیارد ریالی به دست برندگان وین‌کارت رسید
بانک شهر استفاده از ریال دیجیتال برای پرداخت های خرد شهری را عملیاتی می کند
بانک شهر استفاده از ریال دیجیتال برای پرداخت های خرد شهری را عملیاتی می کند
برگزاری مراسم تکریم از پاکبانان مناطق ۳ و ۶ پایتخت به مناسبت روز کارگر
عملیات بهسازی و ایمن سازی خیابان راجیان انجام شد
تحقق ۶۶ درصدی سهمیه بانک دی در قانون جهش تولید مسکن
تحقق ۶۶ درصدی سهمیه بانک دی در قانون جهش تولید مسکن
کودکان منطقه2 به طرح نوماند پیوستند
پرداخت بیش از ۲۲۷ میلیارد ریال وام قرض الحسنه ازدواج و فرزندآوری
پرداخت بیش از ۲۲۷ میلیارد ریال وام قرض الحسنه ازدواج و فرزندآوری
ارتقای ایمنی بزرگراه یادگار امام (ره) با جایگزینی نیوجرسی به جای گاردریل
پیام تبریک مدیرعامل بانک آینده به مناسبت روز معلم
پیام تبریک مدیرعامل بانک آینده به مناسبت روز معلم
تقدیر مدیرعامل بانک قرض‌الحسنه مهر ایران از عملکرد شعب استان تهران
تقدیر مدیرعامل بانک قرض‌الحسنه مهر ایران از عملکرد شعب استان تهران
شعبه استهبان بانک قرض‌الحسنه مهر ایران در استان فارس افتتاح شد
شعبه استهبان بانک قرض‌الحسنه مهر ایران در استان فارس افتتاح شد
اجرای پوشاننده جداره ها و المان های نواحی شش گانه منطقه ۱۲
تمجید مدیرکل دادگستری استان فارس از عملکرد بانک قرض‌الحسنه مهر ایران
تمجید مدیرکل دادگستری استان فارس از عملکرد بانک قرض‌الحسنه مهر ایران
جدیدترین تمهیدات بانک صادرات ایران برای پشتیبانی از دانش‌بنیان‌ها اعلام شد
جدیدترین تمهیدات بانک صادرات ایران برای پشتیبانی از دانش‌بنیان‌ها اعلام شد
ادای احترام و گلباران محل شهادت استاد مطهری در منطقه ۱۲
تونل نوری ثابت در منطقه 17افتتاح شد
اجرای عملیات گاردکوبی در بزرگراه شهید چراغی
میزبانی از یک هزار بانوی تهرانی در بوستان ریحانه چیتگر
ساماندهی و به‌زراعی درختان در سایت نگهداری حیات وحش چیتگر
افتتاح سایت پرنده‌نگری در شمال‌غربی پایتخت
فولاد مباركه بزرگترین صادركننده غیرنفتی و اولین صادركننده در زنجیره صنایع معدنی در سال 1402
فولاد مباركه بزرگترین صادركننده غیرنفتی و اولین صادركننده در زنجیره صنایع معدنی در سال 1402
كارگران؛ پیشرانان شریف جبهه جهاد اقتصادی
كارگران؛ پیشرانان شریف جبهه جهاد اقتصادی
كارگران؛ پیشرانان شریف جبهه جهاد اقتصادی
«قدردان‌تان هستم»
«قدردان‌تان هستم»
از فولاد هرمزگان به عنوان واحد نمونه کارفرمایی تقدیر شد
از فولاد هرمزگان به عنوان واحد نمونه کارفرمایی تقدیر شد
تجلیل بنیاد ملی نخبگان از مدیرعامل فولاد هرمزگان
تجلیل بنیاد ملی نخبگان از مدیرعامل فولاد هرمزگان
پیام تبریک مدیرعامل شرکت فولاد هرمزگان به مناسبت روز جهانی کار و کارگر؛ منویات مقام معظم رهبری سرلوحه کار در فولاد هرمزگان
پیام تبریک مدیرعامل شرکت فولاد هرمزگان به مناسبت روز جهانی کار و کارگر؛ منویات مقام معظم رهبری سرلوحه کار در فولاد هرمزگان
برگزاری اجتماع بزرگ شهادت امام جعفر صادق (ع) در منطقه 13
اصلاح چهره پایتخت با تداوم طرح ساماندهی فوریت‌های آسیب‌های اجتماعی
۸۳ مصوبه ارمغان بازدید دوره ای برای رفع مشکلات محلی منطقه ۱۵
افزایش نظارت نواحی بر کیفیت خدمت رسانی و نگهداشت شهر
ملاقات با المپیک در نمایشگاه سامسونگ
شبهای بوستان شقایق منطقه 19 با تعویض ۲۸۵ پروژکتور در 25 برج نوری زیباتر شد
شهروندان محله شهید کاظمی منطقه 19 صاحب زمین چمن مصنوعی نو شدند
کد خبر: 178306 | تاریخ : ۱۳۹۷/۹/۱۷ - 11:09
اینجا کسی جواب مثبت نمی‌خواهد!
روزگار غریب معتادان در پاتوق «هرندی»

اینجا کسی جواب مثبت نمی‌خواهد!

جوانک لاغر اندام را همراهشان می‌آورند؛ به او دلداری می‌دهند... نترس. برو آزمایش بده؛ جوانکی با پوست گندم‌گون، دست‌های سیاه و کمی مشوش. جلو می‌آید، معتاد تزریقی‌ست، آزمایش می‌دهد؛ پاسخ مثبت است؛ او مبتلاست به "HIV"....

نوآوران آنلاین- اینجا دروازه‌غار است؛ یکی از دروازه‌های قدیمی تهران اطراف حصار ناصری؛ حصاری که در عهد ناصرالدین شاه قاجار در اطراف تهران یا به اصطلاح آن روزها، اطراف «دارالخلافه ناصری» کشیده شده بود. حد فاصل خانی‌آباد و میدان شوش؛ محله‌ای که این روزها «هرندی» نام گرفته و شهرتی در پایتخت دارد. شهرتی که بیشتر برایش برندی منفی است. عجیب نیست که وقتی در این محله پا می‌گذاری گروه‌های دو- سه نفره‌ای را ببینی که در گوشه کوچه‌ یا در کنار چارچوب خانه‌ای نشسته‌اند، سرهایشان پایین است، ژنده‌پوش و فارغ از گردش جهان در حال کشیدن موادند.

خانه‌ای بی‌سقف

پارک هرندی، در خیابان هرندی؛ پاتوق یا بهتر بگویم خانه‌ای بی‌سقف شده برای  معتادان متجاهر، کارتن‌خواب‌ها و زنانی که به نان و پول موادشان محتاج‌اند و مردانی که خرج‌شان را از زباله‌های شهر درمی‌آوردند و به دنبال فروش ضایعاتند. از خیابان که به فضای داخل پارک نگاه کنی، ردیف‌هایی از این آدم‌ها کنار هم نشسته‌اند و بی‌آنکه کاری به کار یکدیگر داشته باشند یا موادشان را دود می‌کنند یا دراز می‌کشند یا نانی می‌خورند و یا باهم می‌گویند و می‌خندند. برایشان مهم نیست چه کسی می‌آید و چه کسی می‌رود. برخی‌شان اصلا به تازه‌واردها روی خوش نشان نمی‌دهند و برخی‌شان هم مهربانند. کاری به کار کسی ندارند و حتی برنمی گردند تا نگاهی به دور و برشان بیندازند.

فیلم هندی زندگی بی‌خانمان‌ها

وقتی پزشکان مرکز تحقیقات ایدز، بساط‌شان را در پارک هرندی عَلَم کردند تا به طور رایگان از ساکنان بی‌سقفش تست سریع بگیرند، ۱۲ ظهر روز جمعه بود. اولش کسی محل‌شان نگذاشت و همه در حال و خیال خود بودند. چند پزشک، کارشناس ایدز و مددکار داوطلب که دو- سه سالی است در حوزه پیشگیری از  ایدز کار می‌کنند، یکی‌یکی به سراغ‌شان رفتند و از آنها خواستند تا برای تست اچ‌آی‌وی به میز و صندلی پلاستیکی گروه که در گوشه‌ای از پارک گذاشته شده بود و رویش چندین جعبه کیت تشخیصی، سوزن و یک بسته شکلات بود، مراجعه کنند و تست دهند.

برایشان توضیح می‌دادند که اچ‌آی‌وی یک بیماری عفونی است که از راه تزریق مواد با سرنگ آلوده و رابطه جنسی خارج از چارچوب منتقل می‌شود و اگر زود تشخیص دهند، می‌توانند با خوردن دارو کنترلش کنند. نتیجه حرف‌های آن‌ها جالب و دور از انتظار بود. این افراد که برچسب معتاد، تن‌فروش، زباله‌جمع‌کن و... را با خود یدک می‌کشند، یکی‌یکی و با روی خوش آمدند تا تست‌ اچ‌آی‌وی دهند. البته مردان راغب‌تر از زنان بودند. برخی‌هایشان می‌گفتند و می‌خندیدند و می‌آمدند تا تست دهند، مانند مرد جوانی که حدودا ۳۰ ساله بود، با خنده جلو آمد، دستش را پیش ‌آورده و می‌گوید: « خانم دکتر آزمایش می‌گیری بدتر نشیم. خانم دکتر مواظب باش جوابا قاطی نشه، بشه عین این فیلم هندیا. » او رفت و بعد از ۱۰ دقیقه برگشت، وقتی فهمید که جواب منفی و سالم است، گل از گلش شکفت. پاکت زباله‌هایی را که جمع کرده بود، برداشت، راهش را کشید و رفت.

اکثر ساکنان پارک هرندی اطلاعات زیادی از بیماری ایدز ندارند. یکی‌شان که به نظر می‌آید ۲۳-۲۴ سالی داشته باشد، ‌ جلو آمده و می‌پرسید: «حالا اگه این بیماری رو داشته باشیم، چی میشه؟، درمون داره؟.» برایش توضیح می‌دهند که اچ‌آی‌وی درمان قطعی ندارد، اما اگر زود تشخیصش دهید و دارو مصرف کنید، ‌ کنترل می‌شود و می‌توانید بدون مشکل زندگی کنید. همانطور که سرش را پایین انداخته، گوش داده و سر تکان می‌دهد. پاکت کوچک زباله‌هایش را کنار صندلی پلاستیکی می‌گذارد و دستش را که حسابی سیاه شده، جلو می‌آورد. از او تست می‌گیرند. با زخم دستش بازی می‌کند و منتظر جواب است. منفی بود. خیالش راحت شده، پاکتش را برمی‌دارد. یک "یاعلی" می‌گوید و می‌رود دنبال زندگی‌اش البته اگر بشود اسمش را زندگی گفت.

مرد دیگری که سن‌وسال‌دار و صورتش آفتاب‌سوخته است، جلو آمده و با همه چاق‌سلامتی می‌کند. می‌گوید که کمی درباره اچ‌آی‌وی می‌داند؛ «می‌دونم که راه انتقالش رابطه جنسی و تزریقه، ولی اگه رعایت کنی، می‌تونی با طرفت زندگی کنی. یکی از رفیقام ایدز داشت. رفت با یه خانومه ازدواج کرد، زنه هم ایدز گرفت. زنه از لج شوهره اینقدره داروهاشو نخورد که افتاد مرد. بچه‌دارم شده بودن. به‌نظرتون میشه بچه‌شون ایدز نداشته باشه؟ » پزشک برایش توضیح می‌دهد که ممکن است، اما باید آنها را برای تست بیاورد تا مطمئن شوند و اگر مبتلا بودند به آنها دارو می‌دهند تا بیماری‌شان کنترل شود. خوب گوش می‌دهد و بعد آدرس مرکز تحقیقات ایدز را می‌گیرد، اما نمی‌رود. در نیمکت کناری، نزدیک گروه می‌نشیند و وقتی از سلامتش مطئمن می‌شود، همه رفقایش را هم ترغیب می‌کند که بیایند و آزمایش دهند؛ « بچه‌ها پاشید بیاید آزمایش بدین، بابا اینطوری خیالتون راحت می‌شه دیگه». بعد می‌آید جلو میز پلاستیکی می‌ایستد، می‌پرسد «خانم دکتر! اجازه هست یه شکلات بردارم». خانم دکتر حواسش نیست و سرگرم صحبت است. همانطور منتظر می‌ماند. بعد از چند دقیقه دوباره می‌پرسد «خانم دکتر! می‌گم اجازه هست یه شکلات بردارم». خانم دکتر لبخند می‌زند و می‌گوید اینها را برای شما گذاشته‌ایم، هرچقدر می‌خواهید بردارید. تنها یک شکلات برمی‌دارد و دوباره روی نیمکت نزدیک گروه می‌نشیند و حواسش را به حرف‌های دکترها می‌دهد. برای گوش دادن به این اطلاعات هیجان جالبی دارد و هر از گاهی سوالی به ذهنش می‌رسد. همانطور که نشسته داد می‌زند "بچه‌ها بیاین دیگه. " برخی محلش نمی‌گذارند و بعضی‌ها هم دستش می‌اندازند.

جواب مثبتی که هیچ‌کس نمی‌خواهد بشنود

چند مرد جوان که اول کار تست داده بودند، جوان لاغرم اندام دیگری را همراهشان می‌آورند و به او دلداری می‌دهند که نترس و برو آزمایش بده. جوانکی با پوست گندم‌گون، دست‌های سیاه و کمی مشوش جلو می‌آید. می‌گوید مواد تزریق می‌کند. آزمایش می‌دهد. پاسخ مثبت بود. او به اچ‌آی‌وی مبتلا بود. گروه آرامش‌شان را حفظ کردند و به او چیزی نگفتند تا دوروبرش خلوت شود. یکی از اعضای گروه به آرامی و بدون اینکه کسی متوجه شود، بلند شد او را دور از همه به جای خلوتی برد و پاسخ را به او گفت. برایش توضیح دادند که باید آزمایش‌های تکمیلی بدهد تا از این موضوع مطمئن شود. به او اطمینان دادند که نگران نباشد، چون دارو می‌خورد و بیماری‌اش کنترل می‌شود. فقط باید پیگیر درمانش باشد.

زندگی بر مدار اچ‌آی‌وی

گروه در مواجهه با افراد اچ‌آی‌وی مثبت با آرامش با آنها برخورد می‌کنند، ‌آرام‌شان می‌کند تا نترسند. چون این آدم‌ها چیزی برای از دست دادن ندارند و ممکن است با چنین شنیدن چنین خبری به هر کاری دست بزنند. از طرفی ترس می‌تواند واکنش‌های تدافعی در آنها ایجاد کند. آنها با تکنیک‌های خود افراد مبتلا را آرام کرده و از نگرانی درشان می‌آوردند. به آنها می‌گویند که ایدز پایان زندگی نیست، بلکه می‌تواند شروعی تازه باشد برای زندگی.

با یکی از اعضای گروه به میان پارک می‌رویم تا از کسانیکه حوصله آمدن تا کنار میز را نداشته یا به هر دلیلی رغبتی برای این کار ندارند، تست بگیرند. چند ساعت که در هرندی بچرخید، دیدن صحنه کشیدن مواد برایتان عادی می‌شود و دیگر برایتان تعجب‌برانگیز نیست که چرا همه در گوشه‌ای نشسته‌اند با سرهای پایین و دودی که از دهان‌شان خارج می‌شود. کسی هم کاری به کارشان ندارد. انگار اینجا تکه‌ای فراموش‌شده از پایتخت است، وصله‌ای ناجور که در هیاهوی این شهر گم شده است.

پسر جوانی که تیپ و قیافه خوبی دارد و معلوم است که فقط برای کشیدن مواد به اینجا می‌آید، بی‌تفاوت به جنب‌وجوش بی‌سابقه پارک، روی نیمکتی نشسته و شیشه‌ می‌کشد. یکی از پزشکان رو به او کرده و می‌گوید «نمی‌خواهید تست اچ‌آی‌وی دهید؟ ». با بی‌تفاوتی می‌گوید: « نه، خودم دو ماه پیش تست دادم. » و به دود کردن شیشه از درون پایپ ادامه می‌دهد.

مرد دیگری هم روبرویش نشسته و هرویین می‌کشد. ۵۰ ساله می‌خورد. روپوش سفید را که بر تن یکی از اعضای گروه می‌بیند رو به آنها کرده و می‌گوید: « خانم دکتر! پام خیلی درد می‌کنه. ورم کرده. ببین. چیکارش کنم؟. نکنه مرضی چیزی داشته باشم». او نگاهی انداخته و پاسخ می‌دهد: «کمی راه برو و پایت را در آب ولرم ماساژ بده». پیرمرد می‌پرسد: « ینی خوب میشه؟ » و پاسخ می‌شنود:«ایشالا خوب میشه».

سپس از پیرمردی تست اچ‌آی‌وی می‌گیرند. انگشت‌هایش آنقدر سیاه هستند و که وقتی سوزن تست را در آن فرو می‌کند، انگار که مذاب از آتش‌فشانی سیاه بیرون زده است. جواب منفی است،  «آقا سالمید». پیرمرد می‌گوید: «خداروشکر. دستتون درد نکنه، ممنون که به خاطره ما تا اینجا می‌یاین. شرمنده‌ایم که به زحمت میفتین» و دوباره سرگرم کشیدن مواد می‌شود.

خیلی‌ها می‌آیند و تست اچ‌آی‌وی می‌دهند، اما همه مرد. زن‌ها نه تمایلی دارند و نه حوصله‌ای برای این کارها. بعضی‌هایشان حتی نگاه‌مان هم نمی‌کنند و پاسخی هم به حرف‌های اعضای گروه نمی‌دهند. چندتایشان آرایش‌های غلیظ و زننده‌ای دارند و برای خودشان می‌روند و می‌آیند.

در گوشه‌ای از پارک هرندی، دختری کم سن‌وسال نشسته است. نهایتا ۲۰ سال دارد. صورتش کوچک و تکیده است. یا دیدنش مبهوت شدم. خیلی جوان بود. با چشم‌هایی زیبا و صورتی خالی از احساس. نان شیرمالی روی پایش گذاشته بود و می‌جوید و با زور جرعه‌ای آب آن را پایین می‌داد. بند و بساطش را ریخته بود دور و برش؛ دو تا دو هزار تومانی کهنه، چند تا زر ورق، یک کیف کهنه قهوه‌ای و پلاستیکی که توی هم گره خورده است. یک لباس بافت خاکستری به تن کرده بود با روسری قرمز. یک پارچه هم دور پیشانی‌اش پیچیده تا از سرما در امان بماند. بی‌حس و بی‌حالت. تنها. نشسته. یکی از اعضای گروه او را می‌شناسد. انگار چند سال پیش در کمپی با او کار می‌کرده، باورش نمی‌شود که اینقدر شکسته شده باشد. کنارش می‌نشیند و می‌گوید: « منو یادت هست؟ چند ماه پیش توو کمپ بودیم. ما میومدیم باهاتون صحبت می‌کردیم و آموزش می‌دادیم». نه تکان می‌خورد، نه حرف می‌زند، حتی سرش را هم بالا نمی‌آورد. همانطور تکه‌ای از نان شیرمال را که روی زانویش گذاشته می‌کَند و آن را با زور جرعه‌ای آب پایین می‌دهد. بعد از نیم ساعت صحبت بی‌پاسخ با او، دخترک بدون اینکه سرش را بالا آورد می‌گوید: «شما خانم افشار هستید. ».

خانم افشار دوباره رو به دخترک کرده و می‌گوید: «آره، یادت اومد. چیکار کردی با خودت دختر. تو که داشتی خوب می‌شدی. می‌خوای الان آزمایش بگیرم ازت». دخترک می‌گوید: «آزمایش نمی‌خوام، فقط برام دعا کن. می‌خوام برم دوا بکشم الان». ما می‌رویم تا دخترک با خانم افشار راحت باشد. شاید حرفی بزند، چیزی بگوید و بتوان کمکش کرد.

برخلاف تصور، این آدم‌ها خطرناک نیستند. حتی با اینکه خودشان «هیچ چیز» نداشتند، اما از غذای ناچیزشان، گربه‌های هرندی را هم بی‌نصیب نمی‌گذاشتند. گربه‌ها دوره‌شان می‌کردند و غذاها را می‌قاپیدند. گربه سفیدی هم سوگولی‌شان بود؛ «ملوس». خیلی مراقبش بودند.

زهره رستم افشار، ‌ماما و پژوهشگر مرکز تحقیقات ایدز که چندین سال است در حوزه پیشگیری از اچ‌آی‌وی کار می‌کند، می‌گوید: ما امروز به پارک هرندی آمدیم تا هم درباره هفته اچ‌آی‌وی اطلاع‌رسانی کنیم و هم افرادی که اینجا هستند را ترغیب کنیم تا آزمایش اچ‌آی‌وی دهند. بعد از اینکه جواب آزمایش‌شان مشخص شد به آنها توضیح می‌دهیم که چطور باید پیگیر درمان‌شان باشند.

او ادامه می‌دهد: برخی از افراد اصلا نمی‌دانند اچ‌آی‌وی چیست و راه‌های انتقال و پیشگیری از آن را نمی‌شناسند. فکر می‌کنند اچ‌آی‌وی واکسن دارد و هیچ زمینه قبلی از این بیماری ندارند.  ما همه این افراد را در پاتوق‌هایشان آموزش می‌دهیم. این کار را دو سال است که انجام می‌دهیم و به پارک‌های مختلف می‌رویم. امسال کارمان وسیع‌تر شده و علاوه بر پارک‌های منتخب به بیمارستان‌ها، دانشگاه‌ها، ‌خوابگاه‌ها و ... می‌رویم.

افشار می‌گوید: در بین این افراد آزمایش مثبت هم دیده شده است. وقتی با مورد مثبتی مواجه می‌شویم، راهنمایی‌شان می‌کنیم تا به مراکز مشاوره‌ بیایند و درمان‌شان را پیگیری کنند.

اکثر مددکارانی که امروز همراه گروه شدند تا به ساکنان پارک هرندی کمک کنند و آموزش‌شان دهند، ‌دخترانی جوانند که بدون ترس، اضطراب و تردید آستین بالا زده‌اند تا آنچه از دستشان برمی‌آید برای هم‌نوع‌شان انجام دهند. یکی از دختران مددکار که ۱۱ سال است در این حوزه کار می‌کند، می‌گوید که هیچوقت از این کار نترسیده است.

او می‌گوید: بالاخره اتفاقات بد و خطرناک هم وجود دارد، اما من همیشه دلم می‌خواست بدانم در جامعه چه خبر است. از دوران مدرسه وارد این حوزه شدم تا شاید کار کوچکی از دستم برآید.

آدم‌های بی‌سقف هرندی با اینکه معتاد، کارتن‌خواب و... هستند، اما انسانند. با همه ویژگی‌های انسانی مثل ناراحتی، خشم، مهربانی، بی‌تفاوتی و... اما رها شده‌اند. اینجا هم مهربانی و عزت‌نفس دیدیم، هم تنهایی و عصبانیت و خشونتی که از عمق جان برخی‌شان بیرون می‌آمد و شاید شاهدی بود بر همه سختی‌ها و انگ‌هایی که تحمل می‌کنند.

کانال تلگرام

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسالی، پس از تایید مدیر سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشند منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشند منتشر نخواهد شد.