بانک توسعه تعاون بانک ملی
روزنامه نوآوران - 1403/01/29
شماره 2450 - تاریخ 1403/01/29
آخرین اخبار
اجرای طرح نفس های تازه شهر در ناحیه۵
جمع آوری روزانه 5 هزار کیلو پسماند غیرمجاز در شمال شرق شهر
جمع آوری 78 تن پسماند خشک از عوامل تفکیک و حمل غیر مجاز پسماند در منطقه2
طرح ویژه جلوگیری از فعالیت زباله گردها در منطقه ۳
اختصاص تسهیلات ویژه برای دارندگان وسایل نقلیه برقی
کوچه پشت شهرداری ساماندهی می شود
استمرار طرح ساماندهی آسیب‌های اجتماعی در منطقه ۱۶
اجرای طرح تحول ۲۰گانه خدمت در منطقه، رضایتمندی شهروندان را همراه دارد
ملاقات مردمی حبیب کاشانی با بیش از 70 نفر از شهروندان منطقه 17
آغاز هرس و به‌زراعی بهاری درختان در بزرگترین پهنه سبز تهران
بهره برداری از رینگ جنوبی مروارید شهر
نصب بیش از ۶ هزار متر مربع کفپوش گرانولی و تزریقی در بوستان های منطقه ۲۱
برخورد قاطع با پیمانکاران متخلف همکار با عوامل غیرقانونی زباله گردی
نیم نگاهی به عملیات عمرانی ناحیه۷ از ابتدای سال ۱۴۰۳
با هدف ترویج فرهنگ ایثار و شهادت :
شناسایی و ساماندهی 559 معتاد متجاهر و جمع آوری 195 تن پسماند در منطقه 19
آغاز نصب تله های فرمونی در بوستان جنگلی سرخه حصار
سیستم تصفیه‌خانه فاضلاب نهاد‌های دولتی زیر‌ذره‌بین
افتتاح بلوک دوم گازی نیروگاه قدس سمنان
اجرای بیش از ۷ هزار و ۹۸۰ متر مربع بهسازی آسفالت در منطقه۱۳
بوستان پرواز میزبان جشنواره گل و گلاب تهران
47کیلومتر راه‌سازی در منطقه 22در سال جدید
آغاز تجهیز کارگاهی احداث سرای محله آبشار تهران
کاشت بیش از ۲۸ هزار و ۲۵۴ اصله درخت و درختچه و انواع درختان در میادین، بلوارها و بوستان های منطقه ۲۱
بازارچه دستفروشان تهرانسر، توسعه می یابد
اجرای150 برنامه نمایشی آموزشی با بهره مندي بيش از 5 هزار كودك در منطقه 19
آغاز عملیات لایروبی و کف شکنی چاه های آب خام فضای سبز منطقه 19
چهره بخش مرکزی شهر از معضلات اجتماعی زدوده می شود
اجرای عملیات لکه گیری و ترمیم آسفالت معابر سطح ناحیه۳
تداوم پاکسازی و رنگ آمیزی دیوار نوشته های غیرمجاز در منطقه ۴
۱۶۰ تقاطع اصلی و فرعی منطقه ۴ بهسازی و مناسب سازی می شود
سرعت‌بخشی به پروژه‌ها با رعایت شاخص‌های کیفی انجام می‌شود
پیشتازی بانک ملی ایران در واگذاری ها با ثبت رکوردهای جدید توسط آینده پویا
پیشتازی بانک ملی ایران در واگذاری ها با ثبت رکوردهای جدید توسط آینده پویا
سقف مهربانی در بانک ملی ایران بلند است/ متقاضیان وام بخوانند
سقف مهربانی در بانک ملی ایران بلند است/ متقاضیان وام بخوانند
برگزاری کمیته انتصابات اداره امور شعب شرق تهران با حضور قائم مقام مدير عامل
برگزاری کمیته انتصابات اداره امور شعب شرق تهران با حضور قائم مقام مدير عامل
پرداخت بیش از 289 هزار میلیارد ریال تسهیلات تکلیفی توسط بانک سپه در سال 1402
پرداخت بیش از 289 هزار میلیارد ریال تسهیلات تکلیفی توسط بانک سپه در سال 1402
تقدیر از نیروهای مسلح كشور بابت عملیات غرور آفرین وعده صادق/ ارزش آفرینی برای مشتریان رویكردی مهم بمنظور تحقق راهبرد مشتری محوری در این بانك است
تقدیر از نیروهای مسلح كشور بابت عملیات غرور آفرین وعده صادق/ ارزش آفرینی برای مشتریان رویكردی مهم بمنظور تحقق راهبرد مشتری محوری در این بانك است
تقدیر از نیروهای مسلح كشور بابت عملیات غرور آفرین وعده صادق/ ارزش آفرینی برای مشتریان رویكردی مهم بمنظور تحقق راهبرد مشتری محوری در این بانك است
تقدیر از نیروهای مسلح كشور بابت عملیات غرور آفرین وعده صادق/ ارزش آفرینی برای مشتریان رویكردی مهم بمنظور تحقق راهبرد مشتری محوری در این بانك است
اعطای ۲۴ هزار و 941 فقره تسهیلات مسکن روستایی به مبلغ ۴ هزار و 497 میلیارد تومان در سال ۱۴۰۲
اعطای ۲۴ هزار و 941 فقره تسهیلات مسکن روستایی به مبلغ ۴ هزار و 497 میلیارد تومان در سال ۱۴۰۲
شرکت واسپاری توسعه تعاون از فرد محوری به رویکرد مشارکتی تغییر رویه داده است
شرکت واسپاری توسعه تعاون از فرد محوری به رویکرد مشارکتی تغییر رویه داده است
با ارزیابی سازمان ملی بهره‌وری ایران؛ پست بانک ایران در محورهای کارایی و اثربخشی اهداف سازمانی، رتبه برتر را کسب کرد
با ارزیابی سازمان ملی بهره‌وری ایران؛ پست بانک ایران در محورهای کارایی و اثربخشی اهداف سازمانی، رتبه برتر را کسب کرد
مشارکت فعال بانک سامان در نمایشگاه ایران بیوتی
مشارکت فعال بانک سامان در نمایشگاه ایران بیوتی
تشریح دستاوردها و اهداف بانک صادرات ایران در حضور وزیر اقتصاد
تشریح دستاوردها و اهداف بانک صادرات ایران در حضور وزیر اقتصاد
ارایه خدمات بانکی به افراد بالای 65 سال بدون صف در شعب بانک ملت
ارایه خدمات بانکی به افراد بالای 65 سال بدون صف در شعب بانک ملت
بازدید شهردار منطقه ۱۲ از روند پیشرفت ۵ پروژه عمرانی شاخص منطقه
اجرای ۱۲۵۰ تن روکش مکانیزه آسفالت در معابر منطقه
بدنه بزرگراه های منطقه2 با گل های بهاری فرش شد
اتمام خط کشی محوری جنوب به شمال خیابان ولیعصر (عج)
نصب یکهزار و ۲۳۲ شعله پرژکتور در بوستان های منطقه ۲۱
تداوم اجرای طرح نگهداشت شهر در منطقه ۵
کد خبر: 171966 | تاریخ : ۱۳۹۷/۵/۲۱ - 15:00
احمد زیر درخت سیب جنی شد و اصغر را کشت

احمد زیر درخت سیب جنی شد و اصغر را کشت

هنوز چهار سیب بیشتر از درخت نکنده بودم که ناخودآگاه به پشت سرم نگاه کردم، جایی که دوستانم داخل خودرو نشسته بودند اما از آن چه می دیدم لرزه بر اندامم افتاد. چاقو بر گردن راننده فرو رفته بود و قاتل در حالی که دندان هایش را به هم می فشرد، به سوی من حمله ور شد. راننده زخمی که با زحمت سخن می گفت، با آخرین جمله فریاد زد «محمدرضا فرار کن! فرار کن». آن لحظه قاتل در یک قدمی من بود که ناگهان... .

نوآوران آنلاین-این ها بخشی از اظهارات جوانی است که توانست بعد از دو ساعت فرار بی وقفه در کوه و بیابان، در حالی از چنگ قاتل بی رحم بگریزد که دوست دیگرش به قتل Murder رسید و او تنها شاهد این حادثه Incident وحشتناک بود.

آن چه می خوانید گفت وگو با این شاهد صحنه جنایت Crime است که با گذشت چندین ساعت از ماجرا، هنوز بدنش می لرزد و با گفتن هر جمله اشک های غلتان چهره اش را می پوشاند.

خودت را معرفی کن؟

محمدرضا هستم و 26سال دارم.

سواد داری؟

دیپلم سخت افزار کامپیوتر دارم.

چرا ادامه تحصیل ندادی؟

دوست داشتم ادامه تحصیل بدهم اما هزینه های تحصیل را نداشتم، البته دیگران می گفتند خودت می توانی کار کنی و درس هم بخوانی! ولی من مدام با دوستانم بودم و تقریبا بیشتر اوقاتم را به تفریح و بازیگوشی می گذراندم.

مجردی؟

بله!

چرا تا به حال ازدواج نکردی؟

شرایط ازدواج برایم پیش نیامد.

با قاتل و مقتول (احمد و اصغر) از قبل آشنا بودی؟

با آن ها از حدود 13سال قبل دوست بودم.

می دانستی احمد (قاتل) حال طبیعی ندارد؟

او خیلی خوب بود. در طول سال گاهی یکی، دو روز این جوری می شد مثلا می گفت به من الهام شده است که فلانی را بکش!

قبلا از این درگیری ها داشت؟

من ندیده بودم، فقط یک بار شنیدم که محکم به گوش فرد دیگری زده است.

چگونه تصمیم گرفتید به باغ سیب بروید؟

پدر و مادرم برای ادامه زندگی به زادگاهشان در آستانه اشرفیه رفتند ولی من به دلیل این که به دوستانم در مشهد عادت کرده بودم، آن جا طاقت نیاوردم و به تنهایی به مشهد بازگشتم تا در کنار دوستانم باشم. البته خواهرم درهمین شهرک شهیدرجایی زندگی می کند. شب بود که ساکم را برداشتم تا به خانه خواهرم بروم اما احمد و اصغر پیشنهاد دادند که شب را در دامان طبیعت بخوابیم و آن جا از کشیدن بنگ و تریاک لذت ببریم.

چه کسی اصرار داشت به باغ بروید؟

خدابیامرز اصغر یک زن صیغه ای داشت که آن شب با او به مشکل خورده بود و ناراحت بود. به همین دلیل اصرار می کرد تا این که احمد گفت اگر من بیایم باید به باغ اوستا ... برویم. او می گفت آن جا باغ سیب خوبی است و داخل باغ همه امکانات و خانه باغ دارد.

همگی حاضر به رفتن شدید؟

نه! آن لحظه اصغر به احمد گفت اول تماس بگیر، اگر اوستا بود برویم که این همه راه را بیهوده نرفته باشیم. احمد هم گوشی تلفنش را در آورد. اول کمی با خودش فکر کرد ولی شماره ای نگرفت در حالی که گوشی را در جیبش می گذاشت، گفت برویم حتما هست.

قبلا هم به آن باغ رفته بودید؟

نه! آدرس را فقط احمد بلد بود.

پراید مال کی بود؟

پراید مال مرحوم اصغر بود و خودش هم رانندگی می کرد. احمد در صندلی جلو نشست و من هم در صندلی عقب قرار گرفتم که به راه افتادیم.

در بین راه حادثه ای به وجود نیامد؟

نه! طبق معمول حرف می زدیم تا این که احمد به اصغر گفت چاقویت را بده ببینم. اصغر هم گفت چاقو را می خواهی چه کار کنی؟ گفت همین طوری می خواهم ببینم. اصغر هم از داخل داشبورد چاقو را به او داد و دیگر آن را فراموش کردیم.

ولی شما به آن باغ نرفتید؟

همان شب هرچه می رفتیم به باغ نمی رسیدیم، فقط کوه بود، در واقع احساس می کردم گم شدیم که احمد گفت بهتر است شب را همین جا بخوابیم. به او گفتم مگر تو نگفتی این جا خانه باغ است و همه امکانات را دارد. او گفت پس دور بزنید که مسیر را بازگردیم. وقتی برگشتیم در واقع کنار باغی ایستادیم که دیوار به دیوار باغ مدنظر ما بود ولی انتهای آن کوچه بن بست بود. من پیاده شدم و یک سیب از درخت کندم و خوردم.

پس قتل چگونه رخ داد؟

وقتی اصغر مرا در حال خوردن سیب دید گفت چند سیب هم برای من بیاور! چون من به آن ها تعارف نکرده بودم. دوباره از در عقب خودرو پیاده شدم، هنوز چهار سیب بیشتر نکنده بودم که به طور اتفاقی چهره ام را به طرف خودرو برگرداندم. هیچ صدایی در آن تاریکی شب نشنیدم ولی احساس کردم احمد و اصغر درگیر شدند. ناگهان چاقو را روی گردن اصغر دیدم و فریاد زدم چه کار می کنی؟! در این هنگام احمد پیاده شد و من که ترسیده بودم وحشت زده ایستادم. او نگاهی به پیکر مجروح اصغر کرد که پشت فرمان خودرو بود. در این هنگام اصغر با آخرین نفس هایش فقط گفت محمدرضا فرار کن! فرار کن!...

تو هم فرار کردی؟

من گیج بودم، می ترسیدم! احمد در حالی که دندان‌هایش را به هم می فشرد به سمت من آمد، لحظه‌ای به خود آمدم و با دیدن چهره او همه وجودم به لرزه افتاد. ناگهان پا به فرار گذاشتم. او هم حدود 20متر به دنبالم دوید ولی یک لحظه توقف کرد و به سمت خودرو بازگشت. وقتی چراغ های خودرو را دیدم فهمیدم قصد دارد با خودرو مرا تعقیب کند.

به کجا گریختی؟

من آن منطقه را نمی شناختم فقط هراسان به سمت بالای کوه می دویدم. یک لحظه پشت سنگی مخفی شدم. وقتی نور چراغ ها به سوی دیگر افتاد دوباره به فرار ادامه دادم. وحشت سراسر وجودم را فرا گرفته بود. نمی دانستم به کجا! ولی همچنان می گریختم و کوه و بیابان را پشت سر می گذاشتم.

چگونه نجات یافتی؟

بعد از این که حدود دو ساعت دویدم، از دور نور چراغ هایی را دیدم، فکر کردم چیزی مانند نیروگاه است، وقتی به سمت آن نورها رفتم به روستایی رسیدم، نفس زنان فقط جیغ می کشیدم تا این که در منزلی را کوبیدم. پیرمردی در حیاط را باز کرد و من گریه کنان ماجرا را تعریف کردم اما آن ها باور نمی کردند. گوشی تلفنم را دادم و گفتم با کلانتری تماس بگیرید.

اهالی روستا چه کار کردند؟

آن ها ماجرا را به کلانتری اطلاع دادند. وقتی مأموران آمدند و من حقیقت ماجرا را بازگو کردم، بعد از مدتی مرا سوار خودروی نیروی انتظامی کردند که گوشی تلفن زنگ خورد چرا که نیروهای انتظامی خودروی پراید را در منطقه شهرک شهیدباهنر پیدا کرده بودند. من هم وقتی آدرس محل کشف پراید را شنیدم فهمیدم که احمد خودرو را در نزدیکی خانه خودشان رها کرده است. بلافاصله آدرس را به نیروهای انتظامی دادم و احمد دستگیر شد.

سابقه خبر

دقایق اولیه بامداد روز چهارشنبه گذشته (17مرداد) ماجرای یک جنایت زیر درختان سیب در یکی از باغ های روستای عارفی مشهد به قاضی Judge ویژه قتل عمد اعلام شد که بلافاصله قاضی احمدی نژاد تحقیقات میدانی خود را به همراه کارآگاهان اداره جنایی پلیس Police آگاهی خراسان رضوی آغاز کرد. هنوز خورشید انوار طلایی اش را در آغوش خود پنهان کرده بود که با رصدهای اطلاعاتی و بررسی های میدانی، عامل این جنایت دستگیر شد و تنها شاهد این قتل هولناک نیز به پلیس آگاهی انتقال یافت وبدین ترتیب ماجرای شبح مرگ در باغ سیب در حالی به پایان رسید که متهم به قتل درباره انگیزه خود از ارتکاب جنایت گفت: من ذهن دوستانم را می خواندم. آن ها برای من نقشه کشیده بودند. به همین دلیل تصمیم گرفتم که هر دو نفر آن ها را بکشم ولی یکی از دوستانم فرار کرد.

کانال تلگرام

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسالی، پس از تایید مدیر سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشند منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشند منتشر نخواهد شد.