بانک توسعه تعاون بانک ملی
روزنامه نوآوران - 1403/02/17
شماره 2462 - تاریخ 1403/02/17
آخرین اخبار
رنگ آمیزی المان های بوستانی انجام می شود
۴۲ هزار متر مربع روکش مکانیزه و دستی آسفالت در منطقه ۱۶
تقدیر شهردار ناحیه۵ از معلمان مرکز جامع سنجش آموزش توانبخشی و مداخله بهنگام رشدی تربیتی
فضای سبز حاشیه بزرگراه آزادگان در منطقه 19 سبزتر می شود
5 هزار متر از جداول و المان های شهری منطقه 19 در طرح «الگوی خدمت» رنگ آمیزی شد
اجرای عملیات خط‌کشی بلوک عابر پیاده و سرعتکاه در 80 نقطه از معابر منطقه 19
بهره مندی شهروندان منطقه ۱۹ از ۲۳ تور «سلامت گشت» در هفته سلامت
تبدیل پله پل عابر پیاده به رمپ در بزرگراه شهید نجفی رستگار منطقه ۱۵
تشکیل گروه های جدید دوام دانش آموزی و محلات در منطقه ۱۵
برگزاری ۲۵ ویژه برنامه نکوداشت مناسبت های ملی، مذهبی و هنری در منطقه ۲۱
شست و شوی بیش از ۲۰۰ دور مخازن زباله با خودروی مکانیزه و سیستم مجهز به فشار آب در منطقه ۲۱
اجرای طرح نگهداشت شهر با نگاه ۳۶۰ درجه در منطقه۵
جمع آوری تابلوهای غیرمجاز از سطح منطقه۵
طرح ضربتی مبارزه با جانوران موذی در شمال شرق تهران اجرا می شود
طرح ویژه بازپیرایی بوستانها و فضاهای سبز شهری در معابر منطقه ۳
اعزام هزار و 300 نفر از خانواده های شهدا و ایثارگران دارالشهدا به شهر مقدس قم
تکمیل فاز دوم بوستان ساوار در منطقه ۲۲
اجرای طرح آموزشی «۱۰ در ۱۰۰» در منطقه ۲۲
جمع‌آوری پرچم‌های سامورایی از محدوده بازارمرکزی و مولوی
تکمیل و پیشرفت پروژه های شاخص عمرانی، اولویت منطقه ۱۲ در سال ۱۴۰۳
تردد در معابر منتهی به میدان کتاب کانالیزه شد
تسهیلات جدید ترابانک پاسارگاد؛ ارائه طرح "پیش ‌درآمد" با هدف توانمندی‌سازی مالی
تسهیلات جدید ترابانک پاسارگاد؛ ارائه طرح "پیش ‌درآمد" با هدف توانمندی‌سازی مالی
تقدیر مدیرکل دفتر امور روستایی و شوراهای استانداری فارس از مدیرعامل پست بانک ایران و مدیریت شعب استان فارس
تقدیر مدیرکل دفتر امور روستایی و شوراهای استانداری فارس از مدیرعامل پست بانک ایران و مدیریت شعب استان فارس
تحقق 98درصدی تکالیف مقرر در قانون بودجه در پرداخت تسهیلات قرض الحسنه بانک پارسیان در جهت محرومیت‌زدایی و توسعه عدالت اجتماعی
تحقق 98درصدی تکالیف مقرر در قانون بودجه در پرداخت تسهیلات قرض الحسنه بانک پارسیان در جهت محرومیت‌زدایی و توسعه عدالت اجتماعی
داده‌های «مرکز ارتباط با مشتریان» بانک سینا در ارتقای کیفیت تجربه مشتری و اصلاح فرآیندها اثرگذار است
داده‌های «مرکز ارتباط با مشتریان» بانک سینا در ارتقای کیفیت تجربه مشتری و اصلاح فرآیندها اثرگذار است
سود حداقل 28 درصد سالیانه تضمینی با خرید واحدهای سرمایه گذاری صندوق املاک و مستغلات «امین شهر»
سود حداقل 28 درصد سالیانه تضمینی با خرید واحدهای سرمایه گذاری صندوق املاک و مستغلات «امین شهر»
اعلام جزئیات محصولات جدید بانک شهر در حوزه فناوری اطلاعات
اعلام جزئیات محصولات جدید بانک شهر در حوزه فناوری اطلاعات
راه اندازی سامانه نوبت دهی هوشمند غیرحضوری در بانک شهر
راه اندازی سامانه نوبت دهی هوشمند غیرحضوری در بانک شهر
سقف تراکنش‌ خرید از کارت‌ها و انتقال‌وجه حساب‌های بانک سرمایه افزایش یافت
سقف تراکنش‌ خرید از کارت‌ها و انتقال‌وجه حساب‌های بانک سرمایه افزایش یافت
اداره کل بهزیستی استان گیلان، یار جدید بانک قرض‌الحسنه مهر ایران در طرح مهریار
اداره کل بهزیستی استان گیلان، یار جدید بانک قرض‌الحسنه مهر ایران در طرح مهریار
قدردانی استاندار همدان از عملکرد بانک مسکن در تامین مالی ساخت پروژه های نهضت ملی مسکن
قدردانی استاندار همدان از عملکرد بانک مسکن در تامین مالی ساخت پروژه های نهضت ملی مسکن
بازدید سرپرست معاونت توسعه سرمایه انسانی و پشتیبانی بانک توسعه صادرات ایران از شعبه تبریز
بازدید سرپرست معاونت توسعه سرمایه انسانی و پشتیبانی بانک توسعه صادرات ایران از شعبه تبریز
افزایش سهم بازار هدف غایی صنعت بانکداری است
افزایش سهم بازار هدف غایی صنعت بانکداری است
عملکرد بانک مسکن در طرح «نهضت ملی مسکن » قابل تحسین است
عملکرد بانک مسکن در طرح «نهضت ملی مسکن » قابل تحسین است
خط دوم انتقال آب خلیج فارس؛ تحقق هدف ملی تامین آب پایدار
سید احمدرضا صدر سرپرست روابط عمومی سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران (ایمیدرو) شد
فولاد مباركه بزرگترین صادركننده غیرنفتی و اولین صادركننده در زنجیره صنایع معدنی در سال 1402
فولاد مباركه بزرگترین صادركننده غیرنفتی و اولین صادركننده در زنجیره صنایع معدنی در سال 1402
شناسایی و پلمپ۲ خانه پلاک قرمز در ناحیه۱ منطقه۶
اجرای طرح ضربتی پاکسازی و جمع‌آوری بساط گستران محور هفت تیر
زمین پاک ، شهروند مسئول
اجرای طرح کوچه به کوچه در معابر ناحیه۷
مناسب سازی و بهسازی ۹۶ نقطه از معابر جهت معلولین و سالمندان در منطقه ۲۱
بررسی فعالیت های سال ۱۴۰۲ شهرداری منطقه ۲۱ در حوزه زنان
تداوم برگزاری جلسات پیگیری وضعیت نگهداشت بوستانها در منطقه ۴
تقدیر و قدردانی از همکاری اعضای دوام محلات ۲۰ گانه منطقه ۴ در هفته سلامت
درخواست تسهیلات طرح پذیرنده ملی هم آنلاین شد
درخواست تسهیلات طرح پذیرنده ملی هم آنلاین شد
مدیرعامل بانک ملی ایران با پیامی «روز معلم» را تبریک گفت
مدیرعامل بانک ملی ایران با پیامی «روز معلم» را تبریک گفت
برگزاری جلسه بررسی ۳۱ پروژه شاخص شهرداری منطقه ۴ در طرح ویژه کوک چهارم
امضای بیش از ۵۷ درصد از کل تعهدات پرداخت تسهیلات نهضت ملی مسکن در بانک مسکن
امضای بیش از ۵۷ درصد از کل تعهدات پرداخت تسهیلات نهضت ملی مسکن در بانک مسکن
مدیرعامل بانک در سومین نشست صمیمی با معاونان ادارات ستادی: بین منافع پست بانک ایران و کارکنان بانک مرزی وجود ندارد
مدیرعامل بانک در سومین نشست صمیمی با معاونان ادارات ستادی: بین منافع پست بانک ایران و کارکنان بانک مرزی وجود ندارد
کد خبر: 154468 | تاریخ : ۱۳۹۶/۱۱/۲۵ - 19:18
این دو خواهر را شناسایی کنید+ عکس

این دو خواهر را شناسایی کنید+ عکس

۶ سال بیشتر نداشت که پدرش دست او و خواهرش را گرفت و با خود به افغانستان برد. از همان زمان زندگی سخت آنیتا که از پدری افغان و مادری ایرانی به دنیا آمده بود، آغاز شد.

نوآوران آنلاین-

سرنوشتی که بی‌شباهت به داستان بینوایان نیست و آنیتا و خواهرش همچون «کوزت» سال‌های پررنجی را در کنار خانواده‌ای که با آنها همچون غریبه رفتار می‌کردند سپری کردند تا اینکه بزرگ و بزرگ‌تر شدند و حالا دختربچه‌ای که 16سال پیش مادرش را از دست داد، تلاش‌هایش را در کابل شروع کرده تا شاید بتواند مادرش را پیدا کند. مادری که از او تنها خاطراتش در ذهن آنیتا و خواهرش مانده است.

این 2 دختر جوان را می شناسید / آنیتا و خواهرش را در یافتن مادرش کمک کنید + عکس

«از آخرین باری که مادرم را دیدم، خیلی وقت گذشته ولی مثل دیروز، همه‌‌چیز را به‌خاطر دارم.» این نخستین جمله‌ای است که آنیتا که حالا زنی 22ساله است با لهجه‌ای فارسی-افغانی به زبان می‌‌آورد. او می‌گوید گذشت این همه سال هم باعث نشده که یک لحظه هم فکر مادرش را از ذهنش خارج کند و به همین‌خاطر بود که پس از ازدواجش، شوهرش به او کمک کرد تا شاید بتواند مادرش را در ایران پیدا کند.


اما مادرم خیلی صبوری می‌کرد. تا اینکه دیگر کاملا خسته شد. پس از آن هر بار که دعوا شروع می‌شد، مادرم می‌گفت طلاق می‌گیرم. درست است که پدرم خیلی آدم عصبانی بود اما وقتی حالا دقت می‌کنم، می‌بینم نقطه ضعف بزرگش همین جمله مادرم بود که می‌گفت طلاق می‌گیرم. بعد از شنیدن این جمله رفتارش تغییر می‌کرد. نرم‌تر می‌شد و گریه می‌کرد و حتی گاهی سرش را به دیوار می‌کوبید. اینکه دعواهای پدر و مادر آنیتا بر سر چه بود، خودش هم به‌خاطر ندارد اما می‌گوید: آنها هفته‌ای یک دعوا حتما داشتند. مادرم هم که می‌دید پدرم حاضر نیست طلاق بدهد تصمیم گرفت که برود.چه اتفاقی افتاد که مادرت را از دست دادی؟ آنیتا در پاسخ به این سؤال می‌گوید: پدر و مادرم از اول همدیگر را خیلی دوست داشتند. اما یک سال آخر شاهد خیلی از دعواهایشان بودیم. هر بار من و خواهرم از ترس می‌رفتیم گوشه‌ای قایم می‌شدیم. پدرم آدم پرخاشگری بود. زود عصبانی می‌شد.

آخرین دیدار

در آن زمان خانواده آنیتا در زیرزمین خانه پدربزرگ پدری‌اش زندگی می‌کردند. اختلافات پدر و مادر او آنقدر زیاد شد که در نهایت یک روز مادر خانواده بی‌آنکه از مقصدش به کسی چیزی بگوید خانه را ترک کرد و رفت.«مادرم رفت، بدون اینکه کسی بفهمد کجا می‌رود. آن روز صبح مادرم من و خواهرم را از خواب بیدار کرد گفت اگه من بخواهم بروم و دیگه هم نیایم شما دلتون می‌خواد با من بیایید یا با پدرتان باشید؟ خواهرم که از من دو سال کوچک‌تر است، گفت نمی‌دانم.

من که کاملا گیج شده بودم گفتم پدرم. آن زمان همیشه وقتی با بابام بیرون می‌رفتیم، هر چیزی که می‌خواستیم برایمان می‌خرید و من اصلا فکرش را هم نمی‌کردم که مادرم اینقدر جدی باشد. اما آن روز مادرم رفت و ما نمی‌دانیم کجا. حتی پدر بزرگ و مادر بزرگ مادری‌ام هم به ما می‌گفتند که ازش خبر ندارند. وقتی هم که پدرم پافشاری می‌کرد، می‌گفتند مرده است.»

پدر آنیتا در همان سال‌ چندین بار به مقابل خانه پدر و مادر همسرش رفت و هر بار با سر و صدا آنها را تهدید می‌کرد تا اینکه با شکایت این خانواده دستگیر شد و مدتی به زندان Prison افتاد. پس از آزادی Freedom بود که فهمید پدر و مادر همسرش برای گرفتن حضانت بچه‌ها اقدام کرده‌اند و برای همین تصمیم گرفت از ایران فرار Escape کند.

سفر به کابل

«پدرم دست من و خواهرم را گرفت و همه به کابل رفتیم. تا قبل از آن هر روز فکر می‌کردم که الان مادرم به خانه برمی‌گردد اما برنگشت. وقتی راهی کابل شدیم پدربزرگ و مادربزرگ پدری‌ام هم با ما آمدند. اما در آنجا کار نبود. پدرم، من و خواهرم را به‌دست برادرهایش سپرد و خودش برای پیدا کردن کار راهی انگلستان شد.» از آن به بعد بود که سختی‌های آنیتا و خواهرش نازیتا شروع شد. «عموهام و زن عموهام با ما رفتار خیلی بدی داشتند.

همیشه سر کوچک‌ترین مسائل ما را کتک می‌زدند. یا فحش می‌دادند یا توهین می‌کردند. از عموهام اصلا نمی‌خواهم حرفی بزنم. به‌خاطر اینکه خیلی آدم‌های بدی بودند و در حق من و خواهرم ظلمی نبود که نکرده باشند. پدرم هر‌ماه از انگلستان پول می‌فرستاد برای اینکه خرج ما کنند اما آنها پول را می‌گرفتند، خرج می‌کردند و حتی یک دست لباس هم برای ما نمی‌خریدند. بعد هم به پدرم می‌گفتند که پول‌ها را خرج ما کرده‌اند.»

هیچ‌وقت به پدرت درباره رفتار عموهایت چیزی نگفتی؟ آنیتا پاسخ می‌دهد: هر‌بار که پدرم تلفن می‌کرد، عموهایم تهدید می‌کردند که چیزی نگوییم. سال‌ها بعد وقتی 14سالم بود، پدرم برگشت. حتی خجالت می‌کشیدم که پدر صدایش کنم. از بس خانواده عموهایم به ما گفته بودند بی‌پدر و مادر، عادت کرده بودیم کسی را نداشته باشیم. آن سال پدرم دو،‌سه‌ماهی کنار ما بود. اما بعد دوباره برگشت و رفت لندن و من و خواهرم باز تنها شدیم.

فرار از خانه وحشت

سختی‌های آنیتا زمانی پایان یافت که او در 19سالگی ازدواج کرد؛ وقتی ازدواج کردم دلم برای خواهرم می‌سوخت. او در خانه عموهایم تنها بود. اما خیلی زود برای او هم خواستگار آمد و ازدواج کرد. روز عروسی‌اش خیلی خوشحال بود. نه به‌خاطر اینکه عروس شده بود. می‌گفت خوشحال است که دیگر به آن خانه برنمی‌گردد. مدتی از ازدواج آنیتا گذشته بود که او تصمیم گرفت جست‌وجو را برای پیداکردن مادرش شروع کند؛

شوهرم برایم مثل یک دوست می‌ماند. در همه این سال‌ها خیلی دلم می‌خواست مادرم را دوباره ببینم اما جرأت نمی‌کردم اسمش را ببرم. عموهایم به مادرم توهین می‌کردند و پدرم اصلا اجازه نمی‌داد درباره‌اش حرف بزنیم. اما بعد از ازدواج شوهرم به من جرأت داد. از مدت‌ها پیش‌تر در دنیای مجازی تلاش کردم تا مادرم را پیدا کنم اما موفق نشدم. از طرفی قادر نیستم به تهران بیایم و به‌دنبال او بگردم.

یک‌بار از طریق رفیق شوهرم کسی را پیدا کردیم که در تهران زندگی می‌کرد. بیچاره خیلی تلاش کرد و به همان آدرسی که داده بودم رفت. آن موقع خانه ما در 20متری افسریه، خیابان 21بود. اما اشخاص دیگری آنجا زندگی می‌کردند. یادم است که اقوام مادرم در تبریز زندگی می‌کردند اما هیچ نشانه‌ای از آنها ندارم. حتی نامشان را نمی‌دانم. مادرم یک دایی داشت که گاهی به ما سر می‌زد. نمی‌دانم الان مادرم کجاست و اصلا به ما فکر می‌کند یا نه. اما همه آرزویم این است که او را ببینم. امیدوارم کسانی که از او خبر دارند به من کمک کنند

کانال تلگرام

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسالی، پس از تایید مدیر سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشند منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشند منتشر نخواهد شد.